تاريخ انتشار: 09 دي 1403 ساعت 22:56:06
جهانگیری: راهی جز مذاکره نداریم

اسحاق جهانگیری معاون اول دولت‌های یازدهم و دوازدهم در گفت‌و‌گو با خبرآنلاین هم از ضرورت رفع تحریم حرف زد هم از ردصلاحیتش ازسوی شورای نگهبان و البته گریزی نیز به دلایل ناکامی برنامه‌های توسعه در ایران زد.
وی بارها در خلال این گفتگو و زمانیکه از سختی‌های تحمیل شده بر زندگی مردم حرف می‌زد، بغض کرد، جهانگیری در تحریم بودن را افتخار نمی‌داند و تاکید دارد راهی جز مذاکره نداریم.
روزهای سختی در پیش است و من هم مثل مردم، نگرانم
امسال موضوع جدیدی رخ داد که در پاییز (هنوز به زمستان نرسیده) هم با کمبود گاز و هم کمبود برق روبه‌رو شدیم. بخشی از آن قاعدتاً طبیعی و به دلیل شرایطی است که هر چه در آن حل ناترازی‌ها عقب بیفتد، بحران‌ها روی هم می‌افتند و خیلی سخت‌تر خواهد شد و دیگر به‌راحتی نیست لذا ما به دلیل دیر تصمیم گرفتن یا به موقع تصمیم نگرفتن، چنین شرایطی برای کشور پیش‌آورده‌ایم. همه حیات اقتصادی و سیاسی مردم و زندگیشان به انرژی و برق بستگی دارد. نمی‌توان گفت که می‌خواهم کشور را توسعه دهم، اما با کمبود برق روبه‌رو هستم.
کشورها سعی می‌کنند، زیربناها و مشخصاً برق را به‌عنوان پیش‌نیاز هر کار توسعه‌ای به حد وفور تهیه کنند. البته برق‌ هم در کشورهایی که به دنبال تولید و مصرفش می‌روند باید اقتصادی باشد. به‌هرحال من فکر می‌کنم پیش‌نیاز اصلی توسعه، علامت‌های بسیار نگران‌کننده‌ای برای آینده ایران و زندگی مردم می‌دهد و بالاخره روزهای سختی در پیش است و من هم مثل همه مردم ایران نگرانم.
شجاعت تصمیم‌گیری درباره مسائل کشور را نداریم
به این دقیق فکر نکرده‌ام که آیا این جزء فرهنگ ایرانی شده یا این‌که مدیران در این موضوع دخیل هستند. تقریباً بخشی از مسئولیت اگر به کاری در داخل وزارت صنعت خصوصاً در دوره‌ای که مسئولیت داشتم، برگردد یا مربوط به دوره‌ای که معاون اول بودم، باشد، به‌معنای این است که من در آن سهیم بودم و نقش داشتم و نمی‌توانم خودم را از این موضوع کنار بکشم و بگویم که من نبودم و دیگران بودند.
در دوره آقای روحانی مقاطعی پیش آمد که می‌توانست مساله حصر حل شود. هر مقطعی یک اتفاق این قضیه را عقب می‌انداخت. درحال حاضر هم چیزی که شنیده‌ام این موضوع است که رئیس قوه قضاییه، آقای پزشکیان، نظرشان درباره آقای کروبی این است که باید حصر تمام شود. ادامه این موضوع دیگر به مصلحت کشور نیست و نه تنها هیچ نفعی ندارد، بلکه تمامش ضرر است. من در جریانم که آقای اژه‌ای پای کار است و دوست دارد این موضوع را حل کند. من هم امیدوارم که خدا کمک کند و حل شود.
برداشت من این است که بیش از دولت‌ها، محیط حاکم بر دولت تعیین‌کننده بوده است. سیستمی طراحی کرده‌ایم که به سمت کارآمد کردن سیستم مدیریت کشور پیش نرفته‌ است. هر دولتی که تشکیل می‌شود می‌گوییم که قبلی بهتر بود. هر مجلسی که تشکیل می‌شود می‌گوییم قبلی بهتر بود. به‌هرحال یکی از مشکلات است. فقط مربوط به مسائل اقتصادی نیست و در مسائل سیاسی هم همین است.
گروهی روی کار آمدند که صدایشان بلند و نفوذشان زیاد است
این حرف‌هایی که می‌زنند سیاسی است و به نظر من هیچ‌کدام ارزش تحلیل و پژوهش ندارد. برای ارزیابی عملکرد دولت‌ها در زمانی که دولت را تحویل می‌گیرند، شاخص‌های مختلفی در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بین‌المللی وجود دارد، اقداماتی را انجام می‌دهند و نتیجه هر اقدامشان به‌طور مشخص وجود دارد.
به نظرم گروهی برخلاف روال معمول و بدون داشتن صلاحیت‌های لازم مقطعی روی کار آمدند و امور کشور را به دست گرفتند. صدایشان بسیار بلند است و نفوذشان خصوصاً در دستگاه‌های رسانه‌ای بسیار زیاد است و نمی‌ترسند. مصونیت آهنین دارند و هیچ‌کس تعرضی به آن‌ها نمی‌کند و فکر می‌کنند با شعارهایی که می‌دهند موقعیت‌شان را در حکومت مستحکم می‌کنند تا بتوانند به هرکسی خواستند هر برچسب و اتهامی بزنند و هر حرکتی خواستند انجام دهند. حرف‌های بی‌مبنا از این گروه شنیده می‌شود.
آقای روحانی هم مثل هر دولت دیگری، کشور را تحویل گرفت. آن زمان پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود و چندین قطع‌نامه ذیل فصل هفتم علیه ایران تصویب شده بود و فقط یکی از آن قطع‌نامه‌ها که فکر می‌کنم 1929 بود، کفایت می‌کرد که هر قدرتی بتواند، کشتی‌های ایران را بازرسی کند، که هر کدامش می‌توانست به صورت طبیعی منجر به آغاز جنگ شود.
این موارد حذف نشده و در تاریخ ثبت شده‌اند و اسناد بین‌المللی شان وجود دارد. رشد اقتصادی سال 91، منفی 8 درصد بود. شورای امنیت، اقتصاد کشور را با مشکل جدی روبه‌رو کرده ‌بود. آقای روحانی در همه بخش‌ها کارهایی انجام داد. در بخش سیاست خارجی کارهایی انجام داد. در بخش اقتصادی کارهایی را انجام داد و در نهایت کشور به آقای رئیسی تحویل داده شد.
آقای رئیسی هم در حد خودش مقداری توانست کارهایی مثبت و منفی انجام داد. اگر لازم باشد می‌توان درباره‌اش صحبت کرد. آقای پزشکیان کشور را با این وضع تحویل گرفته ‌است. به قول خودشان چند هفته‌ای است که تیم او کاملا مستقر شده‌ است. وزرا و استاندارانش را چیده ‌است و حالا که می‌خواهد وارد کار شود، چنین صحنه‌ای پیش‌روی ملت ایران گذاشته شده ‌است. این اسب زین شده ‌است؟ این‌ موارد رو است و ما می‌توانیم ببینیم. فکر می‌کنم چنین حرف‌هایی در حد همین محافل سیاسی است که یکی می‌خواهد دیگری را تخریب کند و در همین حد ارزش دارد. از این موضوع بهره‌برداری می‌کنند. اگر بحثش پیش آمد شاید اشاره کنم که همین فضاسازی‌ها متاسفانه می‌تواند تنها ابزار به حاکمیت رساندن برخی افراد بی‌صلاحیت در اداره امور کشور باشد که ضرباتی می‌زنند و بعد اصلاح ضرباتشان گاهی نیاز به وقتی چندبرابر آن دوره دارد تا فقط به شرایط قبل برگردیم.
انتهای سال 98، دو سال کشنده را پشت سر گذاشته بودیم اما قیمت ارز 14 هزار تومان بود
تحریم‌ها از منظری نتیجه همان نظام تصمیم‌گیری است. اگر یادتان باشد من در همان دوره معاون اولی، اواخر سال 98، درسخنرانیم گفتم که ما تعهدات برجام را انجام دادیم اما ترامپ از برجام بیرون رفته که کار بسیار نابخردانه‌ای بود. توافق بین‌المللی بود. ماه‌ها روی آن کار شده ‌بود. کشورهای بزرگِ عضو حق وتوی شورای امنیت در آن حضور داشتند، این‌که یک عضو، آن‌هم آمریکا که در دنیا ادعای زیادی دارد، این‌طور توافق بین‌المللی را به‌هم بزند و از آن خارج شود، کار بسیار عجیبی است، نظام بین‌الملل دچار مشکل می‌شود، ولی به‌هرحال اتفاقی است که افتاده ‌است. او تاکید بر فشار حداکثری دارد و ما راهبرد مقاومت در مقابل فشارحداکثری را پیش‌ گرفته‌ایم.
مهم این بود که ما زمانی به طرف مقابل ثابت کردیم که فشارت شکست خورد و سیستم ما از هم پاشیده ‌نشد. اگر تو هدف داشتی که با فشار اقتصاد ما را نابودکنی، اتفاق‌ نیفتاد. در انتهای سال 98 فکر می‌کنم قیمت ارز حدوداً 13- 14 هزار تومان بود، درحالی‌که دو سال واقعاً کشنده را پشت‌سر گذاشتیم.
حرف‌های بی‌حسابی چون زمستان سخت را زدند چون می‌خواهند نامشان در تریبون‌ها مطرح باشد
این‌که در فرصت‌هایی که پیش‌آمده، فردی با حرف‌های بی‌جا و بی‌حسابش برای این‎که در تریبونی مطرح شود و نامش برده‌ شود، ملتی را گرفتار می‌کند و از زمستان سخت می‌گوید، مثالی از این قماش است که نگذاشتند از فرصتی که آمریکایی‌ها می‌خواستند به برجام برگردند استفاده ‌شود و تحریم‌ها لغو شود، به‌نظرمن همه آن‌ها خیانت کردند.
در دولت روحانی 2 بار افزایش قیمت بنزین بدون هیچ مشکلی داشتیم، چون مردم به دولت اعتماد داشتند
بنزین در دولت روحانی 3 بار گران شد. یک بار در ماه‌های اول سال 93 گران شد، که گرانی شدیدی بود و فکر می‌کنم 100 تومان، 400 تومان شد و آزاد هم به 700 تومان رسید. گفته نشد که یک ریال هم از آن پول میان مردم توزیع شد. مردم 45 هزار تومان می‌گرفتند. ما گفتیم این 45 هزار تومان کسری زیادی دارد و مبلغی را که اضافه می‌کنیم، بخشی برای آن کسری استفاده می‌شود و بخشی هم برای طرح سلامت. این افزایش قیمت اجرا شد و نه نیاز به جلسه سران سه قوه بود و نه نیاز به دیگر تصمیمات، دولت تصمیمی گرفت و اجرا کرد و به‌قول معروف آب از آب هم تکان نخورد و مردم هم همکاری کردند.
تورم نه‌تنها در اثر این سیاست بالا نرفت، بلکه فکر می‌کنم در سال 93 تورم حدوداً 15 درصد شد، یعنی تورم 35 درصدی شهریور 92 به 15 درصد رسید. دوباره در عید 94 قیمت بنزین را افزایش دادیم و عدد را به هزار تومان رساندیم. باز هم نگفتیم که میان مردم توزیع می‌کنیم، گفتیم در همان طرح سلامت و سایر امور ضروری کشور هزینه می‌کنیم. بازهم بدون هیچ مشکلی این طرح اجرا شد، چون سرمایه اجتماعی دولت خیلی بالا بود و مردم به دولت اعتماد داشتند. مذاکرات با خارجی‌ها شروع شده ‌بود و معلوم بود که داریم با خارجی‌ها به تفاهم می‌رسیم، هنوزهم به برجام نرسیده ‌بودیم.
سال 98 سرمایه اجتماعی دولت پایین بود، بنزین گران شد و....
یک بار هم افزایش قیمت در سال 98 انجام‌ گرفت. به نظر من در سال 98 سرمایه اجتماعی دولت بسیار پایین بود. تبلیغات وسیعی که علیه دولت کرده‌ بودند، خروج ترامپ از برجام و فشارهایی که برزندگی مردم آمده ‌بود و نمی‌دانستند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، به اعتماد مردم بسیار آسیب رسانده ‌بود. با وجود آن‌که در سال 98 تغییرات قیمت بنزین خیلی زیاد نبود و هزارتومان، هزاروپانصد تومان شد و اعلام شد که تمام پولش یک‌جا بین مردم توزیع خواهد شد و یک ریالش در بودجه دولت نخواهد رفت و یک ریالش هم در بودجه دولت مصرف نشد، اما اتفاقات 98 رخ ‌داد. سرمایه ‌اجتماعی عامل مهم درتصمیم‌گیری اصلی کشور است. اگر مردم با شما باشند، می‌توان قوی‌ترین و دشوارترین تصمیمات را گرفت، اما اگر مردم با شما نباشند گرفتن راحت‌ترین تصمیمات به‌سادگی امکان‌پذیر نیست.
بایدن که آمد یک فرصت طلایی بود تا در 1400 توافق کنیم اما عده‌ای اجازه ندادند
هم تحریم‌ها، هم فشارهای سیاسی مخالفین دولت خیلی پررنگ بود، هم کرونا بود و در واقع باید از تحریم‌ها عبور می‌کردیم. من فکر می‌کنم، گروه ترامپ فهمیدند که ایرانیان مقاومت کرده‌اند و تحریم‌ها شکست خورده‌ است. بایدن که آمد، من فکر می‌کنم فرصت طلایی بود، ما می‌توانستیم در همان سال 99 و 1400 توافق کرده و مشکلات مردم را حل کنیم. مردم را از این گرفتاری بیرون بیاوریم اما عده‌ای اجازه ندادند. روزی آن‌ها در تاریخ در بین وجدان‌های مردم ایران محاکمه خواهند شد، که چرا اجازه ندادند مردم از این فشارها بیرون بیایند؟
راهی جز مذاکره وجود ندارد، مذاکره با دنیا و آمریکا
باید یک برنامه این‌چنینی برای دوره ترامپ هم تهیه شود و در کشوهای میز آقای رئیس جمهور و دیگر مسئولین کشور باشد که برای مقابله با شرایط سخت از آن استفاده کنند. آمریکایی‌ها فهمیدند که با ایران، تهدید، تحریم و فشار جواب نمی‌دهد. ایران یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌های جهان امروز است. در منطقه پرحادثه، پرتلاطم و ملتهب قوی‌ترین وبزرگ‌ترین کشور است. به‌هم زدن آرامش ایران؛ یعنی به‌هم زدن آرامش منطقه. آمریکایی‌ها این‌ها را فهمیده‌اند، اگر نفهمیده‌اند حتماً باید بفهمند. ما هم فهمیده‌ایم و باید بفهمیم که راهی جز مذاکره وجود ندارد. ما نمی‌توانیم با ژست گرفتن بگوییم که مذاکره نمی‌کنیم و بگذاریم مشکلات مردم باقی بمانند. ما باید با تمام ظرفیت و قدرت دیپلماسی مان به‌دنبال حل مشکلات خودمان با دنیا و آمریکا از طریق مذاکره باشیم.
نباید بگذاریم فشار باز هم بر مردم ایران مضاعف شود. در چنین فشاری اگر فروش نفتمان از این میزانی که داریم کمتر شود و به مشکل بخورد حتماً شرایط سخت‌تر خواهدشد. لذا من‌ فکر می‌کنم در عین‌حالِ آمدن ترامپ در 20-30 روز آینده و استقرارش در کاخ سفید و حتی در فرصت رای آوردنش باید روی او حساب می‌کردیم. به نظرم وزارت خارجه و گروه دیپلماسی کشور باید روی او حساب کنند. نتانیاهو از تمام ظرفیتش استفاده خواهد کرد که ترامپ را آماده مسائل دیگری علیه ایران کند. ما نباید دست روی دست بگذاریم و منتطر بمانیم. باید فعال باشیم. باید در صحنه قدرت‌های لابی خود را به‌کار بیندازیم. باید از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور استفاده کنیم و فقط به چشم تهدید به آن‌ها نگاه نکنیم، خیلی از ایرانیان خارج از کشور بزرگ‌ترین سرمایه‌های ایرانند و باید آن‌ها را فعال کنیم. ان‌شاالله می‌توانیم با مذاکره مشکل را حل کنیم.
عده‌ای نظرشان تند است و می‌گویند باید وارد جنگ شویم اما...
اگر در کشور آزادی باشد، مواردی از این دست باید قابل فهم و پذیرش باشد. بالاخره در کشور افراد باید بتوانند نظرشان را بگویند. عده‌ای نظرشان تند است و ممکن است بگویند که ما باید وارد جنگ هم بشویم. او هم باید بتواند نظرش را بگوید. این فقط نظر است و در مقابل جمعیتی 90 میلیون نفری، 50 نفر در جایی جمع شده‌اند و نظرشان را گفته‌اند. ممکن است اگر درمقابل گفته‌ شود کسانی که جور دیگری فکر می‌کنند، جمع شوند 10 میلیون نفر جمع شوند.
نباید از مذاکره بترسیم، با جنگ چیزی تمام نمی‌شود
صاحب این کشور مردم ایران هستند و ما نباید آن را نادیده بگیریم. ما مسئولین چند صباحی می‌آییم که کاری را انجام دهیم و با مردم تعهد کرده‌ایم که قرار است کاری را خوب انجام دهیم. صاحب کشور است، مردم هستند و به ما اجازه داده‌اند در اموراتی که به ما مربوط است دخل و تصرفاتی کنیم و تصمیم‌گیری کنیم. باید مصلحت مردم را در نظر بگیریم. این‌که باید مذاکره عزت‌مندانه باشد، اولویت ما است. ما نباید از مذاکره بترسیم. هیچ جنگی در دنیا نیست که در نهایت با مذاکره به پایان نرسیده‌ باشد. با جنگ چیزی تمام نمی‌شود. مذاکره موضوعی است که برهمه مسائل طرفین، چه در یک خانواده، چه در کشور، چه در سازمان یا در حد بین‌المللی فائق می‌آید.
تعلل در مذاکره ما را به نقطه‌ای می‌رساند که نتوانیم مسائل کشور را حل کنیم
لذا ما باید مذاکره کنیم. نگران خاصی وجود دارد که آیا دیپلمات‌های ما در مقابل خارجی‌ها قادرند بر میز مذاکره از حقوق ملت ایران دفاع کنند؟ دشمن ما، آقای ترامپ، گفت:«ایرانیان در برجام سر ما کلاه گذاشتند.» و خودش یا کسی دیگر بود که گفت «ایرانیان تا به حال در هیچ مذاکره‌ای شرکت نکرده‌اند که باخته باشند.» ما دیپلمات‌های قوی و باتجربه داریم. ما قدر سرمایه‌های انسانیمان را نمی‌دانیم. ممکن است چندجوانی که هیچ تجربه‌ای ندارند، از عده‌ای خوششان نمی‌آید یا توسط عده‌ای تهدید می‌شوند، علیه عده‌ای دیگر که سرمایه‌های کشور هستند، فضاسازی می‌کنند. ما حتماً قدرت مذاکره داریم. در مذاکره مستقیم هم می‌توانیم از حقوق ملتمان دفاع کنیم. خوب هم دفاع خواهیم‌کرد و خواسته‌های ملتمان را به کرسی خواهیم ‌نشاند. به‌نظرمن راهی جز مذاکره وجود ندارد. هر چه در مذاکره تعلل کنیم، ممکن است به نقطه‌ای برسیم که دیگر نتوانیم به‌راحتی مسائل کشور را حل کنیم.
برخی ائمه جمعه جوری حرف می‌زنند انگار صبح تا شام با رهبری هستند اما ما می‌دانیم که رابطه شان چقدر است
روزی که آن برادر مقام امنیتی پیش من آمد، حدود ساعت 3ونیم بود و من باید ساعت 4 به جلسه سران 3 قوه برای جلسه اقتصادی می‌رفتم، او به من گفت شورای نگهبان چنین تصمیمی گرفته و باید به شما بگوییم و فردا قطعی خواهد شد. من به او گفتم این کار به ضرر نظام است. به ضرر رهبری است. همه هزینه‌هایی که آقایان با کارهایشان ایجاد می‌کنند، متاسفانه بر دوش رهبری است. خیلی از این آقایان که خودشان را منتسب می‌کنند، چه ائمه جمعه و چه غیر ائمه جمعه، جوری حرف‌ می‌زنند انگار صبح تا شام با رهبری هم‌سفره‌اند، درحالی که می‌دانیم رابطه‌شان با رهبری چ‌قدر است. اما همه هزینه آن صحبت‌ها را مردم به حساب رهبری می‌گذارند.
گفتم منِ اسحاق جهانگیری به عنوان فرد هیچ ضرری نمی‌کنم و برای این‌که به شما ثابت شود پس از این‌جا به جلسه دیگری خواهم‌ رفت. کسی‌که روحیه ‎اش خرد شده‌ باشد یا ضربه کاری خورده ‌باشد باید در جلسه نشان دهد که بی‌روحیه است. اگر کم‌ترین تغییری نسبت به جلسات دیگری که من شرکت کرده‌ام، دیدید بفهمید من ضرر کرده‌ام. لذا فردایش هم اعلام رد و معافی کردند.
بعد از فوت آقای هاشمی اصلاح طلبان به من ماموریت دادند که با رهبری صحبت کنم
طی جلسه‌ای با آقای موسوی لاری و آقای انصاری با رهبری ملاقات کردیم. آن‌جا من از بقیه مفصل‌تر درباره اوضاع و کارهایی که می‌توان انجام داد، صحبت کردم. جلسه بسیار خوبی بود. من بخشی از مطالب آن جلسه را گفتم. یک جلسه هم بعد از فوت مرحوم آقای هاشمی، دوستان اصلاحات به من ماموریت دادند که بروم و با رهبری صحبت کنم. مبنی براین‌که ببینیم حالا که آقای هاشمی نیستند و قبلاً از نظر اصلاحات کانال آن‌ها برای انتقال مطالب به رهبری بودند، چه کسی قرار است جای ایشان را بگیرد؟
مردم ایران می‌گویند، می‌خواهیم زندگی کنیم، چیز زیادی نمی‌خواهند
مردم ایران می‌گویند، می‌خواهیم زندگی کنیم، چیز زیادی نمی‌خواهند می‌گویند بگذارید زندگی کنیم، دخالت در زندگی ما نکنید، محدودیت در زندگی مان ایجاد نکنید، فیلترینگ نمی‌خواهند، دخالت بیجا در کنترل زندگی شان نمی‌خواهند، می‌خواهند خودشان باشند. اگر گروه‌های سیاسی این نکات را خوب تشخیص دادند جایگاهشان محفوظ می‌ماند و با شعار چهار نفر اتفاقی نمی‌افتد.
هر گروهی که خوب تشخیص داد که مردم در هر مقطع چه می‌خواهند و روی موج مطالبات مردم سوار شد می‌تواند خودش را بین مردم جا بیندازد. اگر اصلاح طلبان و اصولگراها عقب افتادند بخاطر این است که با روش‌های کهنه و با شعارهای 20، 30 سال قبل می‌توانند وارد انتخاب شوند، نه با این روش‌ها نمی‌شود.

  تعداد بازديدها: 42
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=101802
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.