آسیبشناسی، نیاز مبرم کشور این جمله را از زبان عموم مردم و صاحبنظران، بسیار میشنویم که کشور به حال خودش رها شده و کسی به خاطر کارهائی که کرده و کارهائی که نکرده، ارزشیابی و تشویق و تنبیه نمیشود.
معنای دقیق این جمله اینست که عملکردها در کشور ما آسیبشناسی نمیشوند. لازمه این سخن این نیست که تمام عملکردها دچار آسیب هستند. چه بسا افرادی که در مسئولیتهای مختلف و ردههای مختلف با وجدان کاری، درک موقعیتها و احساس تکلیف به وظایف خود به خوبی عمل میکنند ولی کسی از آنها تقدیر نمیکند و چه بسا افرادی که به هیچیک از این ویژگیها آراسته نیستند و کاری غیر از اشغال مسئولیتها انجام نمیدهند ولی زرق و برق ظاهری زیادی دارند و با توسل به تبلیغات و برخورداری از پارتی به سرعت از نردبان ترقی نیز بالا میروند و پستهای بالاتری را اشغال میکنند. این آشفتهبازار، نتیجه غفلت از شایستهسالاری در سپردن مسئولیتهای کلیدی به افراد است، وضعیتی که از مدتی قبل در کشور ما مرسوم است در حالی که در یک نظام اسلامی روشی غیر از شایستهسالاری در واگذاری مسئولیتها قابل پذیرش نیست.
این، از مباحث پایهای در حکمرانی سالم است که اگر رعایت نشود، عوارض منفی زیادی برای پیشبرد مدیریت داخلی و روابط خارجی به بار میآورد. ما باید اعتراف کنیم که پایبندی قابل قبولی به این اصل بسیار مهم نشان نمیدهیم و به همین دلیل بشدت گرفتار عوارض منفی این بیتوجهی در داخل و روابط نامقبول و نامطلوب در خارج هستیم.
رعایت اصل شایستهسالاری ایجاب میکند مدیران لایق و کاردان برای حل مشکلات داخلی به ویژه تامین معیشت مردم، آموزش و پرورش، بهداشت و سلامت، فرهنگ و اخلاق، عمران و آبادانی، پیشرفت صنعتی و قدرت دفاعی کشور اولویت قائل شوند. منظور از اولویت اینست که تا کشور در این زمینهها به بالاترین مرحله مورد نیاز عموم مردم نرسد، پرداختن به آن دسته از مسائل خارجی که هزینهبر هستند جایز نیست. طبیعی است که منافع ملی هر کشوری ایجاب میکند هزینههائی در خارج از کشور براساس نیازهای منطقی روابط بینالملل داشته باشد ولی این هزینه کردن فقط زمانی قابل قبول است که وضعیت مردم از جهات مختلف به نقطه مطلوب رسیده باشد. در شرایطی که اقتصاد دچار بحران است، معیشت مردم مختل است، بسیاری از دانشآموزان در کپرها درس میخوانند و عدهای حتی از داشتن کپر هم محرومند، هزینه بهداشت و درمان کمرشکن است، فرهنگ و اخلاق دچار انحطاطند، طرحهای عمرانی معطل بودجه هستند و صنعت و تولید به دلایل مختلف ازجمله کمبود برق گرفتار رکود هستند، هزینه کردن در بیرون از مرزها با هر نیت و هر سیاستی باشد، به حکمرانی سالم و مقبول عامه کمک نمیکند. حکمرانی فقط زمانی موفق خواهد بود که از پشتوانه مردمی برخوردار باشد. در غیر اینصورت حتی اگر بالاترین میزان قدرت نظامی و دفاعی را هم در اختیار داشته باشیم، موفق نخواهیم بود.
در سیاست خارجی هم ناکامیهای زیادی را تجربه کردهایم که باید اعتراف کنیم ناشی از عدم استفاده از شایستگان و صاحبنظران باتجربه در این زمینه بود. فریبی که از ترکیه و روسیه در ماجرای سوریه خوردیم، علیرغم حضور در نقاط مختلف سوریه متوجه خریده شدن ارتش این کشور نشدیم، در طول 10 سال فعالیت تروریستها در اِدلب آنهم در قامت یک دولت و همراهیهای همهجانبهای که دولت ترکیه با آنها برای آماده شدن جهت تسخیر سوریه میکرد سادگی کردیم و به وعدههای پوچ مسکو و آنکارا در اجلاسهای آستانه دل خوش کردیم، در روزهای فرو ریختن پایههای حکومت خاندان اسد و در حالی که بشار اسد چمدانهایش را برای فرار به مسکو میبست به او توصیه میکردیم بماند، رسانه ملی ما کارشناسان تکراری و سفارشی را برای ارائه تحلیلهای بیگانه از واقعیت به شبکههای مختلف تلویزیونی میآورد تا بگویند بشار قطعاً میماند ولی درست در همان زمان او راهی روسیه شده بود و تروریستها به دروازههای دمشق رسیده بودند. اینهمه اشتباه و خطا گویا هنوز هم ما را متوجه اشتباهاتمان نکرده است. قبلاً در ماجرای تطهیر طالبان هم مرتکب همین اشتباه شدیم و تمام امکانات و تسهیلات را در اختیارش گذاشتیم ولی هنوز حتی یک قطره از حقابه قانونیمان را به ما نداده و حالا وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان به وزیر خارجه دولت جولانی تبریک میگوید و سیاستهایش را تحسین میکند...
اینها و نمونههای زیاد دیگری که در سیاست خارجی بر ناکامیهایمان تاکید میکنند، باید این پیام روشن را برای ما داشته باشند که بشدت نیازمند آسیبشناسی در بخش تصمیمسازان و تصمیمگیران هستیم. ما از فاصله گرفتن با آسیبشناسی ضربههای زیادی خوردهایم و عجیب است که هنوز هم درس لازم را نگرفتهایم. دلار به جای پله پله بالا رفتن، چند پله چند پله بالا میرود و ما رئیس کل بانک مرکزی را برای رهنمود دادن به تلویزیون دعوت میکنیم! اینهمه ناکامی در سیاستهای خارجی داریم ولی درصدد خانهتکانی در وزارتخارجه و عقبههای اطلاعاتی و امنیتی آن برنمیآئیم. چه وقت میخواهیم بپذیریم کشور به آسیبشناسی نیاز مبرم دارد؟
|