هنر خنثیسازی توطئه جنگ همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، فضای رسانهای عمومی و حتی رسانه ملی کشورمان نیز رنگ و بوی این انتخابات را به خود گرفته و حدس و گمانهای مختلف مطرح میشوند. بعضی افراد، فراتر رفته و میگویند و مینویسند اگر نامزد جمهوریخواه برنده انتخابات شود، کار ایران مشکلتر میشود و اگر نامزد دموکراتها به پیروزی برسد به نفع ایران است. صاحبنظرانی هم وجود دارند که میگویند برای ایران تفاوتی نمیکند کدامیک از این دو نامزد به پیروزی برسد و به همین جهت لزومی ندارد پیگیر این موضوع باشیم.
قضاوت درباره درستی و نادرستی این اظهارنظرها را وقتی میتوان علمی دانست که منظور از تفاوت روشن باشد. کسانی که میگویند برای ایران تفاوتی نمیکند کدامیک از دو نامزد جمهوریخواه یا دموکرات رئیس جمهور آینده آمریکا باشد، چه چیزی را «تفاوت» میدانند؟ کسانی که میگویند اگر دموکراتها پیروز انتخابات ریاست جمهوری شوند به نفع ایران است، منظورشان از «نفع» چیست؟ و کسانی که میگویند اگر نامزد جمهوریخواهان پیروز شود کار ایران مشکلتر میشود، منظورشان از «مشکل» چیست؟
آنچه درباره روسای جمهور آمریکا قابل گفتن است اینست که رئیس جمهور یک عامل اجرائی است و حداکثر اختیارات او به ویژه در سیاست خارجی انتخاب چند همکار و نوع اجرای سیاستهای تدوین و تصویب شده در مراجع بالادستی است. مدیریت کلان آمریکا در اختیار یک سیستم است که رئیس جمهور و دولت نقش چندانی در تدوین و تعیین آن ندارند و آنها فقط مجریان این سیاستها هستند. بنابراین، برای ایران «تفاوت» یا «نفع» و یا «مشکلی» در اینکه کدامیک از دو حزب پیروز انتخابات باشند و کدام نامزد رئیس جمهور شود وجود داشته باشد، قابل تصور نیست. مولفههای شکلدهنده سیاستهای کلان مراکز بالادستی آمریکا نیز به افراد وابسته نیستند و این سیستم تعیینکننده و تدوینکننده است که در سیاستهای راهبردی خارجی این کشور موثر است.
قطعاً نمیتوان تاثیر شخص رئیس جمهور را در شیوه اجرا و به مقدار کمی از تصمیمسازیها انکار کرد ولی این مقدار به اندازهای نیست که برای او نقش اصلی و اول در نظر گرفته شود. در زمینه سیاستهای داخلی نقش رئیس جمهور تا حدودی بیشتر است البته تا جائی که ساختار اصلی مدیریت کشور را دگرگون نکند.
یکی از مهمترین عوامل تصمیمسازیهای کلان در سیاست خارجی آمریکا، لابی صهیونیستی است. پول و امکانات صهیونیستها در تعیین رئیس جمهور آمریکا همواره تاثیرگذار بوده است. جالب است که باراک اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا هفته گذشته در جمع مسلمانان آمریکا برای حمایت تبلیغاتی از کامالا هریس گفت: هریس و ترامپ هر دو صهیونیست هستند ولی هریس از ترامپ بهتر است و لذا پیشنهاد میکنم شما به هریس رای بدهید.
منظور باراک اوباما از صهیونیست بودن اینست که نامزدهای ریاست جمهوری و احزاب جمهوریخواه و دموکرات از صهیونیستها حساب میبرند و به عبارت روشنتر اصولاً انتخابات آمریکا تحت تاثیر صهیونیستهاست. بنابراین، هر دو نامزد ریاست جمهوری در جهت مخالف مصالح ملت مسلمان ازجمله ملت ایران قرار دارند و پیروزی یا شکست هیچکدام در سیاستهای کلان خارجی آمریکا نقش تعیینکننده ندارد زیرا در دوران ریاست جمهوری نیز تحت تاثیر صهیونیستها عمل میکنند.
آنچه اختصاصاً به ایران مربوط میشود اینست که باید برای خنثی کردن توطئههای ضدایرانی صهیونیستها به سیاست مدبرانهای متوسل شویم. در چارچوب این سیاست میتوان نقشه رژیم صهیونیستی برای کشاندن منطقه به جنگ و وادار کردن آمریکا به سهیم شدن در این آتشافروزی را نقش برآب کرد. خنثیسازی توطئه جنگافروزان، بالاترین هنر در دیپلماسی خارجی است. ما باید این هنر را داشته باشیم که در آن صورت برای ما تفاوتی نمیکند رئیس جمهور آمریکا هریس باشد یا ترامپ و حزبی که دولت را در اختیار میگیرد جمهوریخواه باشد یا دموکرات.
|