تورم یقه طلای کثیف را هم گرفت! تهران، شهر تضادهاست؛ از برجهای مجلل شمال شهر تا محلههای قدیمی و تنگ جنوب. این تضاد، نه تنها در ساختمانها و خیابانها، بلکه در سطلهای زباله آن نیز نمایان است. هر منطقه از این شهر، چهرهای از مصرف و پسماند را به نمایش میگذارد که به طرز عجیبی از وضعیت اقتصادی، فرهنگی و حتی اجتماعی ساکنان آن حکایت دارد. دادههای شهرداری نشان میدهد که منطقه ۱۲، با ۴۰۵ کیلوگرم سرانه تولید زباله در سال، بالاترین میزان را دارد. در حالی که مناطقی، چون ۱۴ و ۸ با ۱۴۹ و ۱۷۱ کیلوگرم در انتهای این رتبهبندی قرار دارند.
شبهای تهران را تصور کنید؛ خیابانها و معابر شلوغ، مغازههایی که هنوز چراغهایشان روشن است و زندگی که در نبض این کلانشهر، همچنان جاری است. اما زیر این لایههای پرنور و پرجنبوجوش، داستانی پنهان از طلای کثیف جریان دارد؛ زبالههایی که شاید دیده نمیشوند، اما هر روز و هر شب، در پسکوچههای این شهر متولد میشوند، زندگی میکنند و در نهایت به جایی دور از چشم ما تبعید میشوند. بحران پسماند در تهران، یک معضل ساده و بیاهمیت نیست، بلکه نشانهای است از چالشهای پیچیدهتری که از بیبرنامگی، بینظمی و مصرفگرایی بیش ازحد حکایت دارد. تهران با جمعیت حدود ۹ میلیون نفر در روز، و البته شهری که شبهایش با جمعیت بیشتری بیدار میماند، چیزی حدود ۵،۵۰۰ تن زباله در هر روز تولید میکند؛ زبالههایی که سرنوشتشان در سطلهای سر کوچهها، وانتهای سفید شهرداری و تپههای بیپایان پسماند در اطراف شهر خلاصه نمیشود.
بلکه سرگذشتی دارند که به تاریخچهای طولانی و پیچیده از مدیریت ناصحیح و ناکارآمد شهری برمیگردد.
از مدرنیزاسیون تا بحران زباله: چگونه تهران گرفتار شد؟
ماجرای پسماند در تهران، ریشه در رشد سریع و گاه بیضابطه شهر در دهههای اخیر دارد. این کلانشهر با رشد شتابان اقتصادی، مهاجرتهای بیوقفه و توسعه ناپایدار، به سرعت به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان کالاها و منابع در کشور تبدیل شد. دهه ۱۳۴۰، آغاز مدرنیزاسیون سریع تهران بود؛ دورهای که روستاها خالی میشدند و شهرها پر. اما این موج نوسازی، زیرساختهای مدیریت شهری را متناسب با نیازهای جدید، توسعه نداد. این رشد سریع بههمراه نبود برنامهریزی کارآمد، بهتدریج شهر را به میدان جنگی برای مدیریت پسماند تبدیل کرد؛ جنگی که هرگز به پایان نرسید.
زبالههای ما، آینهای از ما
تهران اما، شهر تضادهاست؛ از برجهای مجلل شمال شهر تا محلههای قدیمی و تنگ جنوب. این تضاد، نه تنها در ساختمانها و خیابانها، بلکه در سطلهای زباله آن نیز نمایان است. هر منطقه از این شهر، چهرهای از مصرف و پسماند را به نمایش میگذارد که به طرز عجیبی از وضعیت اقتصادی، فرهنگی و حتی اجتماعی ساکنان آن حکایت دارد. دادههای شهرداری نشان میدهد که منطقه ۱۲، با ۴۰۵ کیلوگرم سرانه تولید زباله در سال، بالاترین میزان را دارد. در حالی که مناطقی، چون ۱۴ و ۸ با ۱۴۹ و ۱۷۱ کیلوگرم در انتهای این رتبهبندی قرار دارند.
این آمارها نشان میدهند که توزیع زباله در مناطق مختلف تهران، همیشه مطابق با الگویهای اقتصادی و اجتماعی نیست. برای مثال، مناطق ۶ و ۱ که به لحاظ سطح زندگی مرفهتر محسوب میشوند، پس از منطقه ۱۲ که مرکز فعالیتهای تجاری است، در رتبههای بالای تولید زباله قرار دارند. این موضوع بهخوبی نشان میدهد که مصرفگرایی، سطح فعالیتهای تجاری و گردش جمعیتی نقش اساسی در تولید پسماند ایفا میکنند. هرچند الگوی مصرف خانوارها نیز بسیار مهم است و همانطور که در دهه اخیر مشاهده شده، جهش تورمی و افزایش قیمتها باعث شده تا مصرفگرایی افراطی کاهش یابد و میزان تولید زباله نیز به تبع آن کم شود. اما این طلای کثیف که در خانهها تلنبار شده و به شهر بازمیگردد، چقدر ارزش دارد؟ بارها از تجارت نجومی زباله در تهران و سود بالای آن صحبت شده است. بر اساس آخرین اطلاعات موجود، بهای پسماند خشک و قابل بازیافت به صورت درهم در هر کیلو، ۳ هزار و پانصد تومان است. عددی که ضرب آن در دو میلیون تن نرخ تولید زباله در تهران، عدد ۷ میلیارد را به دست میدهد. گرانترین پسماند خشک نیز ارزشی معادل ۱۴۰ هزار تومان در هر کیلو را دارد که ضرب آن در نرخ تولید زباله تهران، عدد ۲۸۰ میلیارد را به دست میدهد. از میان زبالههای ارزشمند و قابل بازیافت، شیشه با قیمت ۶۰۰ تومان در هر کیلو، کمترین ارزش را داشته و ضرب آن در نرخ تولید زباله در تهران، معادل ۱ میلیارد و ۲۰۰ تومان است.
کاهش تولید پسماند در تهران
به گزارش اقتصاد ۲۴، در طول ده سال گذشته، تولید پسماند در تهران با وجود افزایش جمعیت، کاهش ۲۸ درصدی داشته است. شاید در نگاه اول این کاهش مثبت بهنظر برسد، اما علت آن تا حد زیادی به جهش تورمی و کاهش قدرت خرید شهروندان مربوط میشود. با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید، سبد مصرفی خانوارها محدود به نیازهای اساسی شده و میزان مصرف کالاهای غیرضروری که عمدتاً زبالههای خشک تولید میکنند، کاهش یافته است. به عبارت دیگر، کاهش مصرف به معنای بهبود آگاهی زیستمحیطی یا توسعه زیرساختهای مدیریت پسماند نیست، بلکه نشانهای است از تغییرات اقتصادی و معیشتی. همچنین، نقش زبالهگردی نیز در این روند قابلچشمپوشی نیست.
گفته میشود حدود ۳۰ درصد از زبالههای خشک تولیدی توسط افراد غیرمجاز و زبالهگردها جمعآوری میشود. این پدیده نه تنها به دلیل ضعف مدیریت شهری، بلکه به عنوان پاسخی اقتصادی به شرایط دشوار زندگی برخی از گروههای جامعه مطرح است. این افراد بازیگران یک سیستم غیررسمی مدیریت پسماند هستند که به رغم تلاشهای ناپیوسته برای کنترل و محدود کردن آن، همچنان بخش قابلتوجهی از زبالههای خشک را بازیافت میکنند.
بحران از منظر اجتماعی و زیستمحیطی!
این بحران همچنین، تحت تأثیر عوامل اجتماعی و الگوی مصرف، به یک چالش جدی تبدیل شده است. فرهنگ مصرفگرایی، به ویژه در دهههای اخیر، موجب افزایش تولید زبالههای غیرقابل بازیافت شده است. تبلیغات و دسترسی آسان به محصولات متنوع، رفتارهای ناپایداری را تشویق کرده و افراد را به خرید بیمورد ترغیب میکند.
از سوی دیگر، نابرابریهای اجتماعی نیز بر این بحران تأثیر میگذارد. مناطق کمدرآمد بهدلیل عدم دسترسی به خدمات مؤثر مدیریت پسماند، حجم زباله بیشتری تولید میکنند و در معرض خطرات زیستمحیطی بیشتری قرار دارند. همچنین، سطح پایین آگاهی اجتماعی درباره مدیریت پسماند و پیامدهای زیستمحیطی آن، منجر به رفتارهای مصرفی ناپایدار میشود. از منظر زیستمحیطی نیز، بحران پسماند در تهران، بهعنوان یک تهدید جدی برای اکوسیستم شهری محسوب میشود. با بیش از ۷۰ درصد از زبالهها که بهصورت غیراصولی دفن میشوند، خطرات ناشی از تولید شیرابه و گازهای گلخانهای افزایش مییابد. این ترکیبات، بهویژه متان، که ۲۵ برابر بیشتر از دیاکسید کربن قدرت گرمکنندگی دارد، به بروز تغییرات اقلیمی و تهدید کیفیت هوا کمک میکند.
در این میان، پسماندهای الکترونیکی که بهسرعت در حال افزایش هستند، معضلات جدی برای مدیریت مواد زائد ایجاد میکنند. این زبالهها حاوی مواد سمی نظیر سرب و کادمیوم هستند که در صورت نشت به خاک و آبهای زیرزمینی، به سلامت انسان و سایر جانداران آسیب جدی میزنند. نشت این مواد میتواند به آلودگی منابع آبهای زیرزمینی منجر شده و تهدیدی جدی برای سلامت عمومی و اکوسیستمهای آبی به حساب آید. علاوه بر این، زبالههای پلاستیکی که بهویژه در سالهای اخیر توجه زیادی را جلب کردهاند، باعث آسیب به زندگی دریایی و کاهش تنوع زیستی میشوند. ورود این زبالهها به محیط زیست، به ویژه در مناطق آبی، تأثیرات مخربی بر روی آبزیان و زنجیرههای غذایی آبی دارد. عدم توجه به مدیریت پایدار پسماند نه تنها به بحران اکولوژیکی دامن میزند، بلکه تبعات اجتماعی و اقتصادی غیرقابلجبرانی نیز بههمراه دارد.
مدیریت پسماند: قصهای که ناتمام مانده است
اگر به تاریخچه مدیریت پسماند در تهران بنگریم، درمییابیم که همیشه سعی شده است مشکل به سرعت حل شود، بدون آنکه به عمق مسئله فکر شود. در دهههای گذشته، عمده رویکرد مدیریت پسماند، جمعآوری و دفن بوده است؛ راهحلی سریع، اما ناکارآمد. براساس دادههای سال ۱۴۰۲، از ۲ میلیون و ۱۸۰ هزار تن زباله جمعآوری شده در تهران، ۹۱ درصد آن مربوط به زبالههای تر و تنها ۹ درصد آن زبالههای خشک بوده است؛ این یعنی بیش از ۷۰ درصد از زبالههای تهران بهصورت غیراصولی دفن میشوند؛ که نه تنها مواد ارزشمند بازیافتی هدر میروند، بلکه با تولید شیرابهها و گازهای گلخانهای، محیط زیست نیز در معرض تهدید قرار میگیرد.
این مقایسه نشان میدهد که در حالیکه برخی از کشورهای پیشرفته، زباله را منبعی برای تولید انرژی میدانند، تهران همچنان درگیر مدیریت دفن زبالههاست. در برخی از شهرهای اروپا، بازیافت به بالای ۵۰ درصد رسیده است، در حالیکه در تهران کمتر از ۲۰ درصد از زبالههای خشک بازیافت میشود. این امر نشاندهنده فرصتهای از دست رفتهای است که میتواند از طریق بهبود سیستمهای جمعآوری و پردازش، به منبعی برای تولید درآمد و ایجاد شغل تبدیل شود.
جایگاه تهران در میان بزرگترین تولیدکنندگان زباله
اگر به مقایسه جهانی بپردازیم، تهران با تولید سرانه ۲۳۲ کیلوگرم زباله در سال، از بسیاری از کلانشهرهای جهان کمتر زباله تولید میکند. برای مثال، سرانه تولید زباله در ایالاتمتحده بیش از ۸۱۲ کیلوگرم، و در اتریش بیش از ۸۳۵ کیلوگرم است.
اما این مقایسه به معنای وضعیت بهتر تهران نیست؛ چرا که همچنان در بخش بازیافت بسیار عقب است. بسیاری از زبالههای الکترونیکی در کشورهای ثروتمندتر به سرعت بازیافت میشوند، در حالیکه در تهران این جریان هنوز به خوبی ساماندهی نشده است. البته با توجه به اینکه آمار تهران مربوط به پسماندی است که شهرداری تهران از سطح مناطق جمعآوری کرده و با مدنظر قرار دادن این موضوع که بخشی از پسماند شهری توسط افراد زبالهگرد غیرمجاز یا فاقد مجوز جمعآوری و از چرخه دادههای شهرداری تهران خارج میشود، به نظر میرسد سرانه تولید پسماند شهر تهران باید بیش از این ارقام فعلی (دادههای رسمی شهرداری) باشد.
آیندهای که میتواند متفاوت باشد
بحران پسماند در تهران، دیگر صرفاً یک مشکل شهری نیست، بلکه چالشی ملی است. با افزایش زبالههای الکترونیکی، پلاستیکی و مواد تجدیدناپذیر، وضعیت موجود تنها وخیمتر خواهد شد، مگر آنکه استراتژیهای جدید و جامعتری پیاده شوند. از مهمترین نیازها، سرمایهگذاری در زیرساختهای بازیافت و کاهش دفن زباله، آگاهیبخشی به شهروندان و ایجاد سیاستهای سختگیرانهتر برای تولیدکنندگان است. تهران میتواند به شهری تبدیل شود که نه تنها زبالههایش را به خوبی مدیریت میکند، بلکه از آنها منبعی برای تولید انرژی و مواد اولیه میسازد. در حال حاضر، حدود ۵ هزار و ۴۶۳ تن زباله در روز جمعآوری میشود که کاهش قابلتوجهی نسبت به سالهای ۱۳۹۵ (۷ هزار و ۵۰۰ تن) است. اما این کاهش نباید بهعنوان نشانهای از بهبود اوضاع دیده شود، بلکه زنگ خطری است برای مشکلات اقتصادی و تغییرات ناخواسته در سبک زندگی شهروندان. آینده پایدار تهران در گرو تصمیماتی است که امروز گرفته میشود. این شهر هنوز فرصت دارد تا از تجربیات موفق جهانی بهره بگیرد و با تغییر رویکرد خود، نه تنها بحران پسماند را مهار کند، بلکه آن را به فرصتی برای توسعه پایدار تبدیل کند.
*ابتکار
|