ما باید روشهای دیگری را علاوه بر حملات موشکی متقابل برای مقابله طراحی کنیم. درحالی که گزینههای مختلف و البته متناسب با امکانات کشور برای اقدام متقابل ایران وجود دارد، بهگونهای که حجم ضربه به حدی باشد که بازدارندگی به دنبال داشته باشد، تکیه بر پاسخ متقابل با تکیه بر موشک میتواند چندان مقبول نباشد.
در باب تهاجمات رژیم اسراییل به مراکز نظامی ایران که در بامداد شنبه ۵ آبان انجام شد ذکر چند نکته دارای اهمیت است:
نکته اول، زمانی که عملیات دشمن را محدود تلقی میکنیم، توجه داشته باشیم آخرین موشکی که صدام در جنگ ایران و عراق به تهران شلیک کرد، در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ بود. این آخرین موشکی بود که به پایتخت کشورمان در خلال جنگ ایران و عراق شلیک شد. از همین رو ۵ آبان ۱۴۰۳، برای نخستینبار پایتخت کشورمان هدف حمله موشکی قرار گرفت. به واقع اینکه این تهاجم تجاوزکارانه محدود یا نامحدود بوده است، نکته مهمی نیست؛ آنچه اهمیت دارد این است که نیروهای نظامی کشور باید هم در زمینه پدافند و هم در زمینه آفند فناوریهای خود را ارتقا دهند. به عبارت دیگر، هم در زمینه پدافندی یعنی سامانههایی که بتوانند در مقابل موشکهای خارجی دفاع کنند و هم در زمینه آفندی، قدرت خود را بیش از این افزایش داده تا موشکهای دشمن را همزمان هدف قرار دهند.
نکته مهمی که در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح مطرح شد، این است که اعلام شده جنگندههای متجاوز اسراییلی وارد خاک کشور ما نشدند و از طریق فضای عراق توانستند اهداف خود را پیگیری کنند. از نظر جغرافیایی، جنگندههای رژیم صهیونیستی باید از آسمان اردن استفاده کنند و از آنجا قاعدتا وارد آسمان عراق شده و به نزدیک مرزهای ایران برسند و از آنجا شلیک کنند. براساس آنچه مقامات رسمی مطرح کردند، سه استان ایلام، خوزستان و تهران هدف قرار گرفتند. بنابراین، این موضوع مشخص میکند که آنها قادرند از مسیری طولانی، یعنی از مرزهای غربی کشور تا تهران، اهداف خود را مورد حمله قرار دهند. این نشان میدهد که پدافند ایران با موشکهای شلیک شده درگیر بوده است؛ نه با جنگندهها. به عبارتی دیگر، هیچ جنگندهای وارد خاک ایران نشده است. این موضوع به این معناست که تکنولوژی فوقالعاده مدرنتری وجود دارد که میتواند موشکهای تهاجمی دشمن را در هوا و قبل از اینکه به هدف برسند، مورد اصابت قرار دهد.
البته که اکنون نیز بخشی از این فناوری را دراختیار داریم، اما در هر صورت بر اثر این حمله چهار نفر از نیروهای ارتش به شهادت رسیدهاند.
نکته دومی که باید به آن توجه شود تشریح موقعیت ایران برای گروههایی است که بر سیاستهای کشورمان در لبنان، سوریه، عراق و یمن خرده میگیرند. این گروه باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر حضور و نقشآفرینی ایران در منطقه نبود، باید در فاصله نزدیکتری با دشمن مقابله میکردیم. این موضوع که اساسا چرا ایران با اسراییل دائما درگیر است، بحثی جداگانه است که میتوان ساعتها درباره آن نوشت. اما مهمتر از همه، مباحث دفاعی است و اینکه حضور ایران در کشورهایی مانند سوریه، عراق، یمن و لبنان این امکان را برای کشورمان فراهم میکند که از فاصله نزدیکتر به دشمنان خود ضربه وارد کند، بالاخص در شرایطی که آنها همچنان با فناوری پیشرفته از مسافتی طولانی و خارج از مرزها ایران را هدف حملات خود قرار میدهند. بنابراین باید این استراتژی دفاعی مهم ایران را در میان افکار عمومی به درستی تبیین کرد. لذا درست است حجم گستردهای از تبلیغات دروغین و عملیات روانی که اسراییلیها در سه هفته اخیر در رسانههای مختلف انجام دادند و مدعی بودند که پاسخ ما به ایران پشیمانکننده خواهد بود؛ عملا محقق نشد، اما این دلیلی بر این نیست که با نگاهی سادهانگارانه عملیات اخیر این گروه را بررسی کرده و آن را بیارزش یا محدود قلمداد کنیم. اینگونه نیست، زیرا ویژگیهایی که پیش از این ذکر کردم یعنی هدف قرار دادن پایتخت کشورمان بدون ورود جنگندهها به آسمان ایران، با لحاظ کردن پاسخ احتمالی ایران بااهمیت است.
نکته سوم درخصوص انتظارات ایجاد شده در میان بخشی از افکار عمومی مبنی بر پاسخ قاطع ایران به این عملیات باید گفت، اسراییلیها به پشتوانه امریکاییها و انبار مهمات اعطایی واشنگتن دست به حمله میزنند، اما در ایران ما با اتکای به خودمان این مهمات را تامین کردهایم، از همین رو باید این نکته مهم را درنظر داشته باشیم که این فرآیند پینگپنگی تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد.
ما باید روشهای دیگری را علاوه بر حملات موشکی متقابل برای مقابله طراحی کنیم. درحالی که گزینههای مختلف و البته متناسب با امکانات کشور برای اقدام متقابل ایران وجود دارد، بهگونهای که حجم ضربه به حدی باشد که بازدارندگی به دنبال داشته باشد، تکیه بر پاسخ متقابل با تکیه بر موشک میتواند چندان مقبول نباشد.
در این میان ذکر این نکته نیز لازم است که تکیه بر سیاست ابهام در این زمینه کارایی بیشتری خواهد داشت. توسل به این سیاست شاید زیانهایی داشته باشد، اما برای دشمنان خارجی مضرات بیشتری را به بار میآورد. لزومی ندارد که دقیقا اعلام کنیم قصد انجام اقدام متقابل داریم یا خیر یا اینکه جزییات اقدام خود را اعلام کنیم. به عنوان تحلیلگر معتقدم نوع عملکرد ما بااهمیت است نه نحوه اعلام آن. علاوه بر این، پاسخ ما باید به گونهای باشد تا بازدارندگی ایجاد کند و قطعا این بازدارندگی صرفا از طریق موشک به وجود نخواهد آمد.
*اعتماد