این تضاد منافع را درهم بریزید در تشریح ویژگیهای قوه مجریه، تاکید بر رعایت انضباط کاری، موثرترین عامل موفقیت متصدیان این قوه است. برخوردار بودن از برنامه روشن برای اجرای قانون، بهره بردن از عوامل اجرائی صاحب تخصصهای لازم و حاکمیت وجدان کاری بر روح تمام مسئولین قوه مجریه، زمینههای اولیه هستند ولی این سرمایههای مهم بالقوه در صورت فقدان انضباط، هرگز به مرحله فعلیت نمیرسند.
ایران ما با توجه به آنچه تجربیات نشان میدهند در حال حاضر از فقدان انضباط کاری رنج میبرد. در مواردی، کمبود برنامه، تصدی افراد غیرکارآمد و کمبود وجدان کاری نیز مشکلساز هستند ولی متاسفانه در بخشهائی که نسبت به این امور احساس کمبود نمیشود نیز فقدان انضباط، مشکلساز است.
بسیار دیده شده طرحهای خوبی برای عمران و آبادی کشور تصویب میشوند و زمینهها هم آماده هستند ولی با گذشت سالها آن طرحها به اجرا درنمیآیند و یا به اتمام نمیرسند. در بخش خارجی هم زیاد مشاهده شده که با دولتهای مختلف قرارداد امضا میشود ولی از عملی شدن آن خبری نیست. اینها امور زیانبار و امیدسوزی هستند که جامعه را به قهقرا میبرند و سرمایههای مادی و معنوی و انسانی را برباد میدهند.
زیانبارترین بخش این سرمایهسوزیها، کوتاه آمدن مسئولان اجرائی در زمینه وصول مطالبات قانونی کشور از دولتهای طرف قرارداد است که متاسفانه موارد متعددی از این قبیل مطالبات وجود دارند. یکی از روشنترین و البته حیاتیترین موارد، معوق ماندن حقابه ایران از رود هیرمند و سرپیچی دولتهای افغانستان از انجام وظایف قانونی است که برعهده دارند. براساس معاهده 1351 میان دولتین ایران و افغانستان، ایران سهم مشخصی با عنوان حقابه هیرمند دارد که هم دولت جمهوری ساقط شده و هم حکومت خودخوانده کنونی افغانستان از دادن آن خودداری کردند. در حال حاضر حکومت طالبان روزانه جلوی ورود 2 میلیون و 247 هزار مترمکب حق ایران از هیرمند را میگیرد و مسئولان ایرانی طی سالهای متمادی در دولتهای گذشته و فعلی در این زمینه به گلایه و آه و ناله و مذاکرات توخالی و دل خوش کردن به وعدههای پوچ طرف مقابل اکتفا کردهاند. تاسفبارتر اینکه بعضی از عناصر مسئول در این زمینه حتی سیلابهای ناشی از باران که به صورت سرگردان در بعضی مواقع وارد ایران میشوند را به دروغ به حساب حقابه گذاشتند در حالی که در همان زمان هم طالبان آبهای مازاد و سرریز شده سد کمالخان را به شورهزارهای داخل افغانستان هدایت کردند تا به ایران وارد نشود!
ایران برای رسیدن به حقابه قانونی خود، دو راه بیشتر ندارد، یکی پیگیری همراه با انضباط کاری و بدون وقفه براساس قانون و منطبق با آنچه معاهده 1351 مقرر کرده است و دیگری تحت فشار قرار دادن حکومت خودخوانده طالبان از طریق اهرمهای دیپلماسی، تجاری و مواد سوختی. افغانستان وابستگی زیادی به بنزین، گازوئیل و برق ایران دارد. ایران، یکی از 10 شریک تجاری افغانستان است که سقف مبادلات تجاری دو کشور به 3 میلیارد دلار رسیده است. ایران میتواند از این اهرمها برای وصول حقابه خود استفاده کند.
امتیازات زیادی که ایران به حکومت خودخوانده و غیرقانونی طالبان داده است، برخلاف ضوابطی است که معمولاً در عرف بینالملل برای یک حکومت به رسمیت شناخته نشده در نظر گرفته میشود. با قطع کردن این امتیازات میتوان حکومت خودخوانده طالبان را تحت فشار قرار داد و آن را وادار به دادن حقابه ایران کرد. علت اینکه این اقدامات صورت نمیگیرند اینست که با منافع نامشروع بعضی افراد در داخل ایران در تضاد هستند. دولت چهاردهم باید این تضاد منافع را درهم بریزد و با کوتاه کردن دست این افراد سوداگر، حقابه ایران را وصول کند. انضباط کاری مورد نظر دولت چهاردهم این شجاعت را میطلبد.
|