آرمان ملی- احسان انصاری: دولت پزشکیان از زمان مراسم تحلیف و با ترور اسماعیل هنیه تاکنون درگیر تنشهای منطقهای بوده است. به همین دلیل دولت نتوانسته گزارش کوتاهمدتی از عملکرد خود که معمولا دولتها ارائه میکنند به مردم ارائه کند. این در حالی است که انتصاباتی در دولت و به خصوص استانداران صورت گرفته که با انتقادهای جدی حامیان دولت پزشکیان مواجه شده است.
برای تحلیل و بررسی این مسائل با دکتر غلامعلی رجایی فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. رجایی در این زمینه معتقد است: «قرار نیست آقای پزشکیان زمانی که دولت را تحویل گرفت همه نیروهای منتسب به جریانهای دیگر را کنار بگذارد. کسی خواستار چنین اقدامی نیست، اما شرایط نباید به سمتی حرکت کند که جریان رقیب سهمی را بگیرد که حامیان آقای پزشکیان احساس کنند در حق آنها جفا شده و آنها به شهروند درجه دو تبدیل شدهاند. شعار وفاق ملی شعار خوبی است و میتواند زمینههای همگرایی داخلی را در کشور فراهم کند. با این وجود نباید شرایط به سمتی حرکت کند که سهم جریانهای رقیب در دولت افزایش پیدا کند به شکلی که در آینده تصمیمگیریها به سمتی حرکت کند که مورد خواست حامیان پزشکیان در انتخابات نبوده است.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*انتصاباتی که در دولت پزشکیان صورت گرفته مورد انتقاد اصلاحطلبان قرار گرفته است. این انتخابها به چه میزان میتواند در راستای شعار دولت یعنی وفاق ملی موثر باشد؟
شعار وفاق ملی شعار خوبی است و میتواند موجب وحدت و انسجام بیشتر کشور شود. با این وجود رویکردی که دولت در پیش گرفته، نباید به شکلی باشد که با دلخوری حامیان دولت آقای پزشکیان مواجه شود. در هفتههای اخیر استاندارانی برای برخی استانها انتخاب شده که ستادهای انتخاباتی و فعالان سیاسی و اجتماعی این استانها که از آقای پزشکیان حمایت کردهاند از این انتخابها رضایت ندارند. این موضوعی نیست که بتوان به راحتی از آن عبور کرد. معمولا دورههای ریاست جمهوری هشتساله است و اگر آقای پزشکیان همین روند را ادامه بدهد در انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری با چالش عدم همراهی ستادهای انتخاباتی مواجه خواهد شد. در شرایط کنونی خیلی زود است که حامیان دولت دلخور شوند و اگر این دلخوری ادامه پیدا کند به سود دولت نیست. آقای پزشکیان باید این نگرانیها را جدی بگیرد و اگر انتخابی نیز انجام داده دلایل منطقی برای مردم آن منطقه داشته باشد تا نخبگان و مردم توجیه شوند. البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت که قرار نیست آقای پزشکیان زمانی که دولت را تحویل گرفت همه نیروهای منتسب به جریانهای دیگر را کنار بگذارد. کسی خواستار چنین اقداماتی نیست، اما شرایط نباید به سمتی حرکت کند که جریان رقیب سهمی را بگیرد که حامیان آقای پزشکیان احساس کنند در حق آنها جفا شده و آنها به شهروند درجه دو تبدیل شدهاند. شعار وفاق ملی شعار خوبی است و میتواند زمینههای همگرایی داخلی را در کشور فراهم کند. با این وجود نباید شرایط به سمتی حرکت کند که سهم جریانهای رقیب در دولت افزایش پیدا کند به شکلی که در آینده تصمیمگیریها به سمتی حرکت کند که مورد خواست حامیان پزشکیان در انتخابات نبوده است.
شعار وفاق ملی شعار خوبی است و میتواند موجب وحدت و انسجام بیشتر کشور شود. با این وجود رویکردی که دولت در پیش گرفته، نباید به شکلی باشد که با دلخوری حامیان دولت آقای پزشکیان مواجه شود
*آیا انتصاباتی که از جریانهای دیگر در دولت صورت میگیرد انتخاب خود پزشکیان است و یا اینکه تحت تأثیر عوامل دیگر این انتخابها صورت میگیرد؟
هنوز مشخص نیست این تصمیمگیری به چه صورت انجام میشود و بنده نیز در این زمینه اطلاعی ندارم. البته به نظر میرسد برای انتخاب استانداران مناطق مختلف مشورتهای زیادی صورت گرفته و مانند انتخاب وزرا که به صورت خرد جمعی بوده و یا رئیسجمهور برخی را انتخاب کردند درباره استانداران نیز همین وضعیت وجود داشته است. با این وجود بنده از اینکه دولت پزشکیان به چه میزان در انتخاب استانداران تحت تأثیر لایههای دیگر قدرت بوده اطلاعی ندارم. البته این احتمال وجود دارد که در برخی انتصابات کسانی که اطراف ایشان هستند موثر باشند. هر مدیری نیز تا حدودی تحت تأثیر اطرافیان است اما نمیتوان به صورت دقیق عنوان کرد که میزان این تأثیرپذیری چقدر است. آنچه از بیرون قابل مشاهده است این است که اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نسبت به انتصاباتی که صورت گرفته نقد دارند. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که رئیسجمهور هر کاری هم کند همه راضی نخواهند شد و همواره انتقاداتی وجود خواهد داشت. آنچه در این زمینه حائز اهمیت است این است که در انتصابهایی که دولت انجام میدهد، در نهایت کفه انتصابات باید به سمت اصلاحطلبی و اعتدالگرایی سنگینتر باشد.
*دولت پزشکیان از زمان تحلیف رئیسجمهور که اسماعیل هنیه ترور شد تا به امروز همواره با تنشها و درگیریهای منطقهای مواجه بوده است. این تنشها و درگیریها به چه میزان بر عملکرد کلی دولت تأثیر گذاشته است؟
من فکر میکنم دولت پزشکیان در این زمینه دولت بدشانسی است. علاوه بر ترور هنیه در ساعتی پس از مراسم تحلیف، فاجعه کشته شدن کارگران در معدن طبس نیز رخ داد. از سوی دیگر در شرایط کنونی که دولت در حال انتخاب استانداران و مدیران میانی است کشور با تنش منطقهای مواجه شده است. شرایط منطقهای طوری است که ایران نمیتوانسته نسبت به زیادهرویهای صورت گرفته بیتفاوت باشد. به همین دلیل بخش مهمی از تمرکز و انرژی رئیسجمهور صرف این مسائل میشود. از سوی دیگر امنیت داخلی کشور موضوع بسیار مهمی است و به همین دلیل دولت ناچار است وقت و انرژی زیادی روی این موضوع بگذارد. در واقع تنشهای منطقهای و احتمال افزایش این تنشها باعث شده برخلاف برخی دولتها که بعد از گذشت 100 روز به مردم گزارش میدادند، این اتفاق در دولت آقای پزشکیان رخ ندهد و هنوز دولت نتوانسته به آن عمل کند. در شرایط کنونی برخی عنوان میکنند اگر دولت بخواهد یک گزارش100 روزه به مردم بدهد به چه نکاتی اشاره خواهد کرد. من معتقدم کشور در شرایط خاصی قرار دارد، اما هنوز مردم را آماده شرایط سخت احتمالی نکردهاند. مثلا اگر قرار است اتفاقی در کشور رخ بدهد، مردم باید به پناهگاهها پناه ببرند و یا اینکه کارگران و کارکنان در مراکز حساس و یا افرادی که در آن نزدیکی زندگی میکنند، هنوز برای شرایط خطر آمادگی ندارند. حداقل این است که در رسانهها به این موضوع پرداخته نمیشود. البته این را باید دانست که چنین مسائل مهمی در حیطه اختیارات نهادهای امنیتی است و آنها در صورت لزوم این مسائل را به دولت اطلاع میدهند تا در دولت تصمیم گرفته شود و زمینههای کار فراهم شود.
*فکر میکنید افزایش تنشها ممکن است به مردم لطمه بزند؟
خیر؛ من چنین فکری نمیکنم، اما معتقدم در شرایطی که کشور در وضعیت خاص قرار دارد مردم باید برای هر شرایطی آمادگی داشته باشند. البته این احتمال وجود دارد اگر کار سخت شود به مردم آسیبهایی وارد شود. همانطور که گفتم حداقل برای افرادی که در نزدیکی مراکز حساس قرار دارند این وضعیت وجود دارد. به همین دلیل نیز من معتقدم ما باید به شکلی رفتار کنیم که با شرایط تناسب داشته باشد. معمولا در معادلات جنگی عنوان میشود که ممکن است مراکز نظامی و یا فلان نقطه مورد هدف قرار بگیرد. کشورها بعد از داشتن چنین اطلاعاتی اوضاع را کنترل میکنند. به عبارت دیگر در شرایط خاص هر احتمالی را باید جدی گرفت. مثلا این احتمال وجود دارد که در شرایط سخت و دشوار آب و گاز قطع شود و یا اتفاقاتی این چنین رخ بدهد. برای همین همه کشورها در این شرایط تدبیر لازم را به عمل میآورند تا از افزایش آسیب جلوگیری کنند. اما ناگفته نماند که در حال حاضر اوضاع در کنترل ایران است و دشمن نمیتواند کاری انجام بدهد. صحبت درباره شرایط خاص است.
*تنش در منطقه در نهایت به چه سمتی خواهد رفت؟
این تنش به صورت پینگپنگی ادامه پیدا میکند. آنچه مشخص است این است که رژیم صهیونیستی میخواهد کاری بکند تا از آبروریزی بیشتر جلوگیری کند اما نگرانی دارد که مبادا ایران دست به حرکت سختتری بزند و ضربههای جبران ناپذیری وارد کند. شاید بهتر باشد در چنین شرایطی کشورهای دیگر به این رژیم فشار وارد کرده و کنترل کنند. مثلا آمریکا میتواند اوضاع را برای این رژیم روشن کند و مانع اقدامها نسنجیده شود. بیتردید در آن صورت تنشها در منطقه بهتر کنترل خواهد شد. نباید اجازه داد تنشها در منطقه به چنان سطحی برسد که دیگر نتوان آینده را پیشبینی کرد. کشورهای منطقه نیز باید در شرایط کنونی دیپلماسی خود را فعال کنند و اجازه ندهند منطقه درگیر تنشها کنترل نشده شود. ما به کشورهای منطقه هشدارهای لازم را برای اجازه دادن برای استفاده از حریم هوایی آنها به دشمن را دادهایم و اگر کشوری رویکرد دیگری در پیش بگیرد ما ناچار میشویم اهدافی را در این کشورها مورد هدف قرار بدهیم که در چنین شرایطی منطقه شرایطی بسیار پیچیدهای پیدا میکند. در چنین شرایطی کشورهای مسلمان باید با هم متحد شوند و مانع از کشتار مردم غزه و لبنان شوند. در حالی که به نظر میرسد رژیم صهیونیستی ضعیف شده و در حال از دست دادن جبهههای خود است، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و با کمکهای آمریکا و کشورهای اروپایی، این رژیم در چند جبهه درگیر است و تنشها را پیوسته بالا میبرد.