عجب صبری خدا دارد! وزیر خارجه آلمان، بعد از انتشار خبر حمله ارتش رژیم صهیونیستی به چادرهای آوارگان فلسطینی در مرکز غزه که در اثر آن، عدهای از مردم ازجمله زنان و کودکان زنده زنده در آتش سوختند، گفت: «اسرائیل حق دارد به اماکن و غیرنظامیان هم حمله کند و آلمان از آن حمایت میکند».
استدلال این خانم وزیر این بود که افراد حماس در این چادرها حضور داشتند و اسرائیل برای کشتن آنها میتواند به هر نقطهای حتی اگر غیرنظامیان در آن حضور داشته باشند، حمله کند تا دشمنان خود را به قتل برساند.
این استدلال، در عین حال که نه قانونی است و نه اخلاقی، اصولاً خلاف واقعیت هم هست. در همین چادرهای آوارگان که با جنایت رژیم صهیونیستی در آتش سوختند، هیچیک از اعضای حماس حضور نداشتند.
درباره اینکه چرا مسئولان دولت آلمان به شکلهای مختلف از جنایات رژیم صهیونیستی حمایت میکنند، نکات مختلفی وجود دارند ولی از میان این نکات، احساس حقارت مقامات آلمانی در برابر صهیونیستها که ناشی از ادعای آنها مبنی بر کشتار یهودیان در دولت آلمان نازی است، مهمترین نکته است.
این تفکر انحرافی و حقیرانه، ربطی به ملتهای اروپا و حتی بسیاری از دولتهای اروپائی ندارد. مردم کشورهای مختلف اروپا در طول یکسال گذشته همواره به خیابانها ریخته و علیه رژیم صهیونیستی شعار دادند، جنایات این رژیم را محکوم کردند و خواستار آزادی فلسطین شدند. بسیاری از دولتمردان اروپائی هم در مقاطع مختلف و عموماً در مجالس قانونگذاری کشورهایشان به جنایات صهیونیستها اعتراض کردند که تازهترین مورد آن، سخنرانی پراحساس و بغضآلود توماس گولد نماینده مجلس ایرلند است. او با ترسیم آتش زدن خیمههای آوارگان فلسطینی در مرکز غزه و زنده زنده سوزاندن آنها به دست صهیونیستها و کشتن 17 هزار کودک، نتانیاهو و ژنرالهای ارتش رژیم نژادپرست و فاشیست صهیونیستی را جنایتکارانی دانست که باید محاکمه و مجازات شوند و نیز به آتش جهنم افکنده و سوزانده شوند. کمااینکه خانم ایوان بلارا، نماینده مجلس اسپانیا هم خطاب به نخست وزیر این کشور گفت اسرائیل دهها نفر را در چادرها سوزاند در حالی که آنها به بیمارستان پناه برده بودند. تفاوت بین کاری که اسرائیل انجام میدهد با اطاقهای گاز نازیها چیست؟
این نوع سخن گفتن یک نماینده مجلس در یکی از کشورهای اروپائی که قبلاً نیز نمونههائی از آن را دیدیم، به معنای پایان یافتن صبر مردم و حتی بسیاری از دولتمردان در برابر جنایات بیشمار صهیونیستهاست، کمااینکه یک سناتور آمریکائی با مشاهده این جنایات و حمایت دولتهائی مانند آمریکا و آلمان از صهیونیستها، نامهای به خدا نوشت و خواستار اقدامات فوق بشری او برای پایان دادن به این ظلم شد.
این قبیل بیصبری انسانها و سوالشان از خدا که چرا صبرش زیاد است، در طول تاریخ سابقه دارد. علاوه بر آنچه در قرآن کریم با عبارت «متی نصرالله» آمده، شعرا نیز همین سوال را در قالب شعر مطرح کردهاند. شعر معروف «عجب صبری خدا دارد» از رحیم معینی کرمانشاهی (1301-1394) در اعتراض به مظالم دوران پهلوی و قدرتهای استعماری سروده شد. او در بخشی از این شعر بلند میگوید:
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه اول
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زیبائی و زشتی
به روی یکدگر ویرانه میکردم
البته به این سخن گلایهآمیز، جوابهائی داده شده که جواب خود معینی کرمانشاهی در بخش آخر همین شعر اینست:
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد...
جواب قرآن کریم به این سوال و گلایه هم اینست که خدا به جنایتکاران فرصت میدهد تا بر گناهان خود بیفزایند «اِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا اِثْماً»
با اینکه در تفسیر این آیه و در تشریح این موضوع مطالب زیادی گفته و نوشته شده، طاقت بشر تاکنون نتوانسته صبر خدا را تحمل کند و برای بیصبری خود چارهای بیندیشد. قرار نیست تمام کارها را خدا انجام بدهد. این مشکل را خود انسانها باید حل کنند ولی برخلاف انتظار، هر روز تعداد دیکتاتورها بیشتر میشود، فساد گسترش مییابد، جهالت عمومیت بیشتری پیدا میکند، جنایتها متنوعتر میشوند و محرومیت بیشتر میشود. در مقابل، از فریاد علما و عقلا خبری نیست و همتی که درصدد ایجاد وحدت مسلمین برای مقابله با انواع ظلمها و خودکامگیها ازجمله جنایات صهیونیستها باشد وجود ندارد. اگر قرار به گلایه از صبر خدا باشد، باید به خاطر سکوت علما و عقلا و بیعملی آنها در برابر اینهمه ظلم و فساد و دیکتاتوری و خودکامگی گفته شود «عجب صبری خدا دارد»!
|