قحطی «انسان» در حکمرانیها ویکتور فرانکل، کسی که تونست از زندان «آشویتس» در لهستان، یکی از اردوگاههائی که محل آدمسوزی در دوران آلمان نازی و در جنگ جهانی دوم بود، فرار کند، بعدها در مطلب پندآموزی برای معلمان و تمام کسانی که در تعلیم و تربیت دستی دارند نوشت: من اطاقهای گازی را دیدم که بهترین مهندسان آنها را ساخته بودند، پزشکان حاذقی را دیدم که کودکان بیگناه را بدون هیچ دلیلی مسموم میکردند و به کام مرگ میفرستادند. فارغالتحصیلان دانشگاهی با عالیترین مدارج علمی را دیدم که به خود اجازه میدادند انسانها را بسوزانند یا با یک آمپول جان آنها را بگیرند. به خاطر دیدن همین صحنههای ضدانسانی و ضداخلاقی از شما میخواهم بنا را بر این بگذارید که قبل از آنکه دانشآموزان و دانشجویانتان را به یک مهندس یا یک پزشک تبدیل کنید از آنها یک انسان بسازید تا مبادا با استفاده از علمشان، کاری انجام بدهند که جانوران روانپریش انجام میدهند. به دانشآموزان و دانشجویان خود یاد بدهید که بهترین ثروت برای یک انسان فقط «انسانیت» است و این چیزی است که با هیچ مدرک تحصیلی در جهان قابل مقایسه نیست.
آنچه این نجاتیافته از زندان نازیها نوشته، به دلیل اینکه از مشاهدات عینی است دارای اهمیت است ولی از نظر اصول تربیتی همانست که ادیان توحیدی در راس تعالیم خود به انسانها منتقل کردهاند. کتابهای آسمانی اصیل و تحریف نشده و همینطور آنچه از زبان پیامبران الهی نقل شده و در سیره عملی آنها دیده شده، سرتاسر توصیههای موکد به داشتن رفتار انسانی با مردم و مقدم داشتن تربیت بر علم است. اینکه قرآن کریم در تشریح فلسفه رسالت پیامبر اسلام «تزکیه» را بر «تعلیم» مقدم داشته (یُزَکیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه) به همین دلیل است.
آنچه موجب تاسف شدید است، انحراف دولتمردانی است که خود را پیروان ادیان الهی معرفی میکنند ولی حتی به نام ادیان بدترین ظلمها و جنایتها را نسبت به انسانها روا میدارند. دولتمردان آمریکائی، مسیحی هستند و برخلاف تعالیم عیسی مسیح بمبهای یک تُنی به رژیم صهیونیستی هدیه میدهند تا آنها را بر سر زنان، کودکان و پیرمردان غیرنظامی و بیپناه بریزند و دهها هزار نفرشان را در غزه و لبنان به شهادت برسانند. در آلمان و انگلیس هم که همکیشان دولتمردان آمریکائی زمام حکومت را در اختیار دارند، ارسال سلاح برای صهیونیستها و انواع حمایتهای مالی، سیاسی و تبلیغاتی بدون هیچ قید و شرطی از این بزرگترین جنایتکاران قرن حاضر صورت میگیرد. نکته بسیار قابل تامل اینست که مردم همین کشورها در بزرگترین تظاهرات تاریخ به رفتار دولتمردانشان اعتراض میکنند ولی دولتها به کارهای خلاف خود ادامه میدهند. تفسیر این دوگانگی اینست که مردم آمریکا و اروپا گرفتار دولتمردانی هستند که دچار «فقر انسانیت» هستند و از علم برای نابودی انسانها سوءاستفاده میکنند.
بخش دیگر سرپیچی از تعالیم ادیان الهی به یهودیان صهیونیست مربوط میشود که به دین موسی تهمتِ روا دانستن آدمکشی میزنند و آشکارا میگویند کشتن کسانی که تسلیم خواستههای قلدرمآبانه و سلطهطلبانه ما نباشند، حتی کودکان شیرخوارهشان، باید کشته شوند. آنها این آدمکشی بیمهار را به یهودیت نسبت میدهند و حتی آن را یک واجب دینی که حکم خداست معرفی میکنند! روشن است که این یک دروغ بزرگ است و شفافترین دلیل بر بطلان آن، موضعگیری یهودیان غیرصهیونیست علیه جنایات رژیم صهیونیستی است. یهودیان واقعی میگویند صهیونیستها دین موسی را تحریف کردهاند و چون خودشان از «انسانیت» بیبهرهاند، مانند «جانوران روانپریش» عمل میکنند.
در کشورهای اسلامی هم وضعیت چندان متفاوتی دیده نمیشود. سوءاستفاده گروههای تکفیری-تروریستی از دین اسلام، دقیقاً کپیبرداری از جنایتی است که صهیونیستها به نام دین یهود مرتکب میشوند. رواج روحیه بلهقربانگوئی با هدف رسیدن به مقام و منصب و از دست ندادن آن، گرایش به توجیه کردن خلافهای حکمرانان، حمایت از کوتولههای سیاسی و سرپوش گذاشتن بر ضعف مدیریتها در دولتهای کشورهای اسلامی همگی ناشی از فقدان «تزکیه» و دور شدن حکمرانان از «انسان بودن» هستند. راز بیعملی دولتهای کشورهای اسلامی در برابر جنایات صهیونیستها علیه مردم فلسطین و لبنان، همین محرومیت آنها از انسان بودن است.
|