شایسته سالاری،اصلی فراموش شده آرمان امروز: شایستهسالاری (Meritocracy ) مفهومی است که در آن افراد بر اساس شایستگیها، مهارتها و تواناییهای خود به موقعیتهای شغلی یا اجتماعی و سیاسی دست مییابند نه بر اساس عواملی مانند ثروت، روابط خانوادگی، جنسیت، نژاد، یا طبقه اجتماعی. این ایده به این معناست که افراد باید فرصتهای برابر برای اثبات شایستگیهای خود داشته باشند و کسانی که بهترین عملکرد را دارند، پاداش بگیرند و به مقامهای بالاتر برسند.
شایسته سالاری، یکی از شاخصه های یک نظام سیاسی دموکراتیک است.
در شایستهسالاری، افراد بر اساس تواناییها و تلاشهای خود پیشرفت میکنند که در نهایت میتواند به توزیع عادلانهتر فرصتها منجر شود و مفاهیمی مثل عدالت سیاسی و اجتماعی را به همراه دارد. در این نظام، افراد در جایگاههای خود قرار میگیرند که شایسته آن هستند که میتواند به بهبود عملکرد کلی سیستم یا آن سازمان منجر شود.
یکی از مزایای این سیستم، رقابت است. شایستهسالاری موجب میشود که افراد برای به دست آوردن موقعیتهای بهتر، به بهبود مهارتها و تواناییهای خود و در ادامه به رقابت بپردازند، البته در اینجا منظور رقابتی سالم و نظاممند است. البته تأکید بیش از حد بر شایستگی ممکن است فشار زیادی بر افراد وارد کند و به اضطراب اجتماعی یا احساس ناکامی منجر شود.
مهم ترین مفهوم در نظام شایسته سالاری سیاسی، توزیع قدرت سیاسی بر اساس شایستگی بر افرادی است که در زمینه شغلی و علمی خود، شایسته هستند. به صورت دقیق تر یعنی به کارگیری افراد متخصص و دانشمند در زمینهای که در آن صاحب نظر و متخصص هستند. بسیاری از پژوهشگران این موضوع را بارها فریاد زدند که از به کارگیری افراد غیرمتخصص در یک کار به ویژه کاری سیاسی باید اجتناب کرد.
مسعود پزشکیان، قبل از ریاست جمهوری نیز بارها بر به کارگیری اهل فن و شایستگان تاکید داشته است، وی در سخنرانی با بیان اینکه باید از شایستگان در امور اجرایی استفاده شود، اظهار کرد: «ما قادریم از بحران فعلی خارج شویم به شرطی که به شایستگان در سراسر کشور اجازه خودنمایی بدهیم. ما نباید تصور کنیم فقط آدم هایی که در تهران هستند میفهمند و عاقل هستند.»
وی پس از پیروزی در انتخابات در جایی اعلام کرد: «افراد معرفی شده برای معاونتها و مدیریت بخشهای مختلف دستگاههای اجرایی فارغ از قومیت، جنسیت و مذهب، صرفا بر اساس توانمندی و شایستگی خواهند بود.»
گفتنی است متخصصین و نظریه پردازان سیاسی و فلسفه سیاسی از این موضوع که دانشمندان در حوزه تخصصی خود باید کار گرفته شوند، استقبال کردند ( فارغ از موقعیت اجتماعی و ثروت) و آن را نمونهای از عدالت میدانند اما با این حال بسیاری از صاحب نظران و فلاسفه مانند مایکل یانگ (Michael Young) و جان رالز (John Rawls) به نقد نظام شایسته سالاری نیز پرداختهاند و معایب آن را کنار مزایایش، نقد کردهاند.
رالز معتقد است که شایستهسالاری افراطی ممکن است باعث تمرکز نابرابریها شود، زیرا شایستگیها اغلب به عوامل خارج از کنترل فرد مانند وراثت یا محیط اجتماعی بستگی دارند. از این رو، به نظر رالز، شایستهسالاری به تنهایی نمیتواند یک سیستم عادلانه باشد و باید با اصول عدالت توزیعی ترکیب شود.
مریم اسماعیلیفرد، استاد دانشگاه و پژوهشگر سیاستگذاری عمومی به «آرمان امروز» گفت: در نظامهای سنتی، آن چیزی که باعث کسب یک پست، شغل دولتی یا یک منصب دولتی میشد، ملاکهای انتسابی است. یعنی آن مواردی که به صورت نسب به ارث میرسد و به صورت نسل به نسل این شغل را منتقل می کردند.
وی ادامه داد: قرابت داشتن خونی با صاحبان نفوذ میتوانست عامل تضمین کننده کسب یک فرصت شغلی در سطوح مختلف از عالیترین سطح تا پایین باشد اما در نظامهای بروکراتیک مدرن رفته رفته کشورها به این سمت پیش رفتند که کمابیش ملاکهای اکتسابی را جایگزین ویژگیهای انتسابی کنند.
این پژوهشگر سیاسی با اشاره به مفهوم شایسته سالاری اظهار کرد: مسئله دیگری که در تضاد با شایسته سالاری وجود دارد سیستم تاراج است. مفهوم تاراج سیاسی در واقع حرکت به سمت شایستگی و توانمند گزینی را به چالش میکشد. تاراج سیاسی به این معناست که اگر یک حزب یا جریان سیاسی به قدرت برسد، شغلهای مهم اداری را باید به عنوان یک جایزه و تاراج به هواداران خود،خویشاوندان و یا حتی دوستان خودش توزیع کند، بدون توجه به اینکه آیا آنها این ملاکهای شایستگی اکتسابی را دارند یا خیر. تاراج به فرد پیروز تعلق میگیرد واین چیزی است که با شایسته سالاری طبیعتاً مباینت پیدا میکند.
وی ادامه داد: در نظام شایسته سالار باید شاهد این باشیم که فرهنگ سازمانی به سمت ارتقا و استخدام دولت بر مبنای تواناییها و مهارتها باشد نه آن چیزی که از طریق انتساب یا ارتباطات سیاسی مد نظر قرار میگیرد. موضوعی که باید در سازمانها وجود داشته باشد بحث برابری فرصتهاست. در بحث برابری فرصت، باید بتوانیم این فرصت را ایجاد کنیم که افراد فارغ از موانعی که دست خودشان نبوده بتوانند بر اساس تواناییها و شایستگیهای خودشان مشاغل مهم را کسب کنند.البته ممکن است در این مسیر در کوتاه مدت نیاز به استفاده از سازوکارهایی مثل تبعیض مثبت به نفع بی صدایان باشیم. اسماعیلیفرد تشریح کرد: این موضوع هم به عدالت نزدیک است هم به نفع جامعه است؛ زیرا اگر این برابری فرصت، وجود داشته باشد افراد فراتر از موانعی مثل موانع جنسیت، قومیت، دوری از مرکز,مذهب و مواردی این چنین، میتوانند پستهای مهم را بر اساس تواناییها و شایستگیهایشان در اختیار بگیرند.
وی افزود: در دوره ریاست جمهوری چهاردهم خوشبختانه شاهد این هستیم که این ادبیات در الفاظ مختلفی از طرف شخص رئیس جمهور به صورت اعلانی مطرح میشود. امیدواریم در آینده شاهد این باشیم که برخلاف سنت اداری و مدیریتهای اتوبوسی که که در گذشته مرسوم بوده و یا سیستمهای مبتنی بر تاراج و وفاداری به یک جریان سیاسی از بین برود و با آنچه که در شایسته سالاری مدنظر هست به صورت اعمالی جایگزین شود.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: برای اینکه بخواهیم عملکرد دولت را در این حوزه ارزیابی کنیم احتیاج به زمان بیشتری است ولی مواردی مثل مفهوم وفاق ملی,استفاده کردن از یک خرد جمعی در کمیتههای انتخاب وزرا و همینطور دستوری که به وزرا در خصوص استفاده از مکانیسم مبتنی بر کمیتههایی که تا حد زیادی شفافیت و ملاکهای مشخص و معینی را برای انتصابهای سطحهای پایینتر وجود دارد، میتوان از نمونههایی برای دستیابی به یک نظام شایسته سالاری مفید دانست.
|