تاريخ انتشار: 15 مرداد 1403 ساعت 00:19:46
امام‌ خمینی (ره) و آسیب‌ شناسی نهضت مشروطه

چهاردهم مرداد ماه، سالروز صدور فرمان مشروطه در ایران و در پی آن، آغاز تدوین نخستین قانون اساسی در ایران است. نهضت مشروطه با همه دستاوردهای مثبتی که برای مردم ایران داشته است، آسیب‌های جدی نیز داشته است که مورد توجه و دقت امام‌ خمینی قرار گرفته است.
زمینه‌ها و آغاز مشروطه‌خواهی
تا آغاز قرن نوزدهم تنها شکل شناخته‌شده نظام سیاسی در ایران، نظام سلطنتی بود و این امر تا زمان سلطنت قاجار به‌ویژه دوره ناصری، همچنان پابرجا بود و همچنان در تفکر سیاسی ایرانیان، شاه «ظل الله» بود و به عنوان اراده خدا بر مردم حکم می‌راند. تحولات دوره قاجار و اصلاحات شخصیت‌هایی چون عباس‌میرزا، قائم‌مقام فراهانی، امیرکبیر، میرزاجعفرخان مشیرالدوله و میرزاحسین‌خان سپه سالار - به‌رغم نرسیدن به موفقیت کامل - منجر به ایجاد تغییراتی در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور شد. نتیجه مهم این تغییرات در زمینه اندیشه سیاسی، آشنایی ایرانیان با نظام‌های سیاسی جدید و توجه مردم و دولت‌مردان به ضرورت قانون در کشور بود. در این دوره، آشنایی ایرانیان با تجدد و تمدن غرب و شکست‌های ایران در جنگ با روس، احساس عقب‌ماندگی و نیاز به بازسازی را آشکار کرد. واقعه رژی یا جنبش تنباکو در پایان دوره ناصری، گذشته از همه ابعاد و زوایای پنهان و پیدای آن، نشان‌دهنده وجود روحیه عصیان ملت علیه دولت در این دوره و طغیان عمومی بر ضد شیوه حکمرانی بود و قتل ناصرالدین‌شاه نیز برخلاف شاه‌کشی‌های گذشته، کاملاً تحت تاثیر تحولات اجتماعی بود.
پس از قتل ناصرالدین‌شاه در 18/11/1313ق/ 11/2/1275ش، مظفرالدین‌شاه که برای پذیرش افکار اصلاح‌طلبانه آمادگی بیشتری داشت، به سلطنت رسید. همپای عوامل اصلی پدیدآورنده نهضت مشروطه در ایران، وقوع مجموعه‌ای حوادث و دستاویزهای سیاسی اجتماعی در آستانه نهضت مشروطیتْ گسترش مبارزات مذهبی و ملی علیه حکومت قاجار را موجب شد. صدراعظمی عین‌الدوله (که مردی خشن و مستبد بود) و چگونگی رفتار وی با مردم و علما، بی‌توجهی حکومت قاجار به اعتراض‌های گروهی از تاجران به سیاست‌های اقتصادی نوز بلژیکی - سرپرست اداره گمرک ایران - و انتشار تصویری از نوز با لباس روحانیت در مجلس بالماسکه، اقدام حاکم کرمان (در پی درگیری‌های فرقه شیخیه و متشرعه) در محرم سال 1323ق به بازداشت، شلاق‌زدن و تبعید میرزامحمدرضا مجتهد، واگذاری زمین قبرستان و مدرسه چال تهران به کارگزاران دولت روسیه برای احداث عمارت بانک، و اقدام علاءالدوله حاکم تهران به بازداشت و شلاق‌زدن چند تن از تاجران به بهانه گران‌شدن قند، ازجمله رویدادهایی بود که افزایش هیجان عمومی بر ضد عین‌الدوله (صدراعظم)، و ائتلاف گسترده گروه‌های مخالف دربار به‌ویژه گروهی از بازرگانان، روشنفکران و روحانیان به رهبری علما را به دنبال داشت.
در پی واقعه به‌چوب‌بستن عده‌ای از تاجران، گروه‌هایی از مردم و روحانیان در اعتراض به سیاست‌های عین‌الدوله، به تعطیل بازار و اجتماع در مسجد شاه پرداختند و برکناری علاءالدوله از حکومت تهران و تاسیس عدالتخانه را از خواسته‌های خود اعلام کردند. این اجتماع گرچه با آشوب و درگیری هواداران میرزاابوالقاسم، امام‌جمعه وقت، به پراکندگی انجامید، اما دو نتیجه مهم درپی داشت.
اول تشدید تضاد میان دربار و نیروهای مخالف و دوم نزدیکی بیشتر گروه‌های مختلف مخالف دربار به‌رغم انگیزه‌ها و اهداف متفاوت آنان.
پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد آیت‌الله طباطبایی، گروهی از علما مانند آیات سیدعبدالله بهبهانی، شیخ‌مرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمال‌الدین افجه‌ای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال 1323ق/ 23/9/1284ش، در صحن عبدالعظیم حسنی(ع) شهر ری متحصن شدند. پس از موفق‌نشدن عین‌الدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدین‌شاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تاسیس عدالتخانه و اجرای احکام شریعت متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذی‌القعده 1323ق پایان یافت. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تاسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجه‌نکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تاسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت.
عملی‌نشدن وعده مظفرالدین‌شاه و پیگیری مردم و علما برای تاسیس عدالتخانه، بازداشت شیخ‌محمد واعظ به دستور عین‌الدوله و اعتراض طلاب به این امر که موجب درگیری و کشته‌شدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد، به اجتماع مردم خشمگین و علما در مسجد جامع و پس از آن، تصمیم علما برای هجرت به عتبات منجر شد. این مهاجرت که از نظر هدف هجرت و تعداد مهاجران و صدمات واردشده، بزرگ‌تر بود، به «مهاجرت کبرا» معروف شد. برخی از علما مانند آیات شیخ‌فضل‌الله نوری، سیدحسین قمی و سیداسدالله طباطبایی که در مهاجرت صغری نبودند نیز در این سفر به مهاجران پیوستند.
پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروه‌های مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند. افزایش تحصن‌کنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، اصفهان، شیراز و نجف اشرف از تحصن‌کنندگان، به استعفای عین‌الدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدین‌شاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد. مظفرالدین‌شاه عضدالملک را مامور کرد تا برای بازگرداندن علما به قم سفر کند. در جریان رویدادهای گفته‌شده، درخواستِ رهبران تحصن‌کنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد؛ چنان‌که ده روز پس از آغاز تحصن، بست‌نشینان خواسته‌های خود را تاسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از قم و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند.
به این ترتیب چهاردهم جمادی‌الثانی 1324ق/ 14/5/1285ش، فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلسی مرکب از تمام طبقات، به دست مظفرالدین‌شاه صادر شد. به دلیل ابهام در فرمان نخست شاه، سه روز بعد فرمان دوم مبنی بر تشکیل مجلس، انتخاب اجزای مجلس و ترتیب فصول و شرایط نظام آن، موافق تصویب و امضای منتخبان، چنان‌که شایسته ملت و قوانین شرع باشد، صادر شد. پس از آن تحصن‌کنندگان، سفارت انگلستان را ترک کردند و علما نیز در میان استقبال مردم به تهران بازگشتند. در همین زمان، مجلسی با حضور سران مشروطه‌خواه ازجمله آیات طباطبایی، بهبهانی و عده‌ای از وزیران و درباریان، به دعوت دربار و در محل مدرسه نظام، تشکیل شد. این مجلس مقدمه تشکیل انجمن انتخابات، برای تهیه و تدوین نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی بود. قانون انتخابات پس از تدوین در سیزدهم رجب 1324ق، به امضای مظفرالدین‌شاه رسید. پس از تصویب نظامنامه و برگزاری انتخابات تهران که کاملاً جنبه طبقاتی و صنفی داشت، مجلس شورای ملی با شصت نماینده از تهران تشکیل شد. به هنگام تدوین قانون اساسی، نمایندگان شهرستان‌ها نیز حضور یافتند و سر انجام با همت همین مجلس، نخستین قانون اساسی کشور تدوین شد.
آسیب‌شناسی
آنچه از فرایند این قیام مردمی پیدا است، نهضت مشروطه، با هدف محدودکردن قدرت خودکامه اتفاق افتاد، اما به دلایل تاریخی، ایران و ساخت سیاسی آن به‌تدریج وارد عصر دولت مطلقه شد و خواست‌های عمده این نهضت یعنی حکومت قانون، مجلس و مشارکت آزاد گروه‌ها در زندگی سیاسی غیرقابل اجرا شدند و تنها برخی از اصلاحات اداری و مالی و آموزشی، نوسازی فرهنگی و گسترش نوعی ناسیونالیسم ایرانی، مجال تحقق یافتند. وقوع جنگ جهانی اول و دخالت بیگانگان در ایران که به تعطیلی مجلس سوم منجر شد و نیز شورش‌های محلی و زوال فزاینده حکومت مرکزی، از مهم‌ترین عوامل ناکامی نهضت مشروطه و ضرورت ایجاد دولت مطلقه به‌شمار می‌رود. همچنین در این دوره، زمینه آماده برای رشد روشنفکری و غلبه قدرت سیاسی این قشر، گسترش فرهنگ غربی در مطبوعات و تبلیغات شدید بر ضد روحانیت، موجب موقعیت ضعیف روحانیان از لحاظ سیاسی و انزوای آنان در واپسین سال‌های نهضت مشروطه شد. مهم‌ترین عواملی که موجب تضعیف موقعیت علما شد، علاوه بر قدرت سیاسی و برنامه‌ریزی روشنفکران برای حذف روحانیت از صحنه سیاسی، برداشت‌های گوناگون علما و ابهام در درک مفهوم مشروطه و مشروعه، ناآگاهی از اهداف جریان روشنفکری سکولار و ارائه‌نکردن الگو و برنامه مشخص برای حکومت اسلامی و نیز کوتاهی در پذیرش مسئولیت (نمایندگی مجلس و نظارت بر تصویب قوانین) و تفرقه و جدایی میان آنان بود.
امام‌ خمینی با تاکید بر عبرت‌آموزبودن نهضت مشروطه، عامل آغاز حرکت مردم در این جنبش و نیز پیشرفت آن را مانند همه جنبش‌های واقع‌شده در صد سال اخیر، علمای نجف و ایران شمرده و دلیل حضور و همراهی آنان را رنگ مبارزاتی این قیام، دفاع از اسلام، عدالت‌خواهی و ستیز با استبداد می‌دانست. از نظر ایشان، علما در دوره مشروطه، ضمن پذیرش رژیم سلطنتی، برای برقراری عدالت و وضع قوانین به نفع مردم و استقلال کشور مبارزه کردند. ایشان تلاش علمای موافق و مخالف مشروطه را نشانه قدرت آنان ارزیابی کرده و معتقد است دشمنان با مشاهده قدرت روحانیت، به مقابله با آن پرداختند و با ترور یا تبلیغات، روحانیان را از صحنه خارج کردند. ایشان ضمن اشاره‌های پیاپی به تبدیل حکومت مشروطه به استبدادی سخت‌تر از قبل، معتقد بود مهم‌ترین عوامل شکست و انحراف نهضت مشروطه که تنها با هدف محدودشدن قدرت سلطنت و برقراری قانون و نه تغییر رژیم سلطنتی اتفاق افتاد، عبارت بود از
نفوذ اندیشه‌ها و افکار غربی
مهم‌ترین اهداف نهضت مشروطه، تحقق آرمان‌های اسلامی مانند عدالت (تاسیس عدالتخانه)، مردمداری حکومت (محدودشدن استبداد و ستم دربار)، مشورت‌پذیری حاکمان (تاسیس دارالشورا) و مبارزه با استبداد بود؛ اما تسلط روشنفکران غرب‌زده بر مجلس شورای ملی و تهی‌شدن ماهیت نظام سیاسی از مبانی مورد نظر نیروهای مذهبی، موجب شد مردم به‌تدریج از ادامه همراهی با نهضت کناره‌گیری کنند.
امام‌ خمینی ضمن تایید این سکوت و کناره‌گیری، حضور روشنفکران غرب‌زده را که با انواع روش‌ها، از ترور گرفته تا تبلیغات علیه دخالت روحانیان در سیاست، تلاش کردند جای روحانیت را در رهبری نهضت بگیرند، یکی از عوامل مهم انحراف مسیر ملت در صدر مشروطه می‌دانست. از نظر ایشان اگر در ادامه صدر مشروطه علما و روشنفکران متعهد، به میدان می‌آمدند و مجلس را قبضه می‌کردند، از ویرانی کشور پیشگیری می‌شد و عزت ملت از دست نمی‌رفت.
نفوذ افکار استبدادی
یکی از مهم‌ترین آفت‌های مشروطه از نظر امام‌ خمینی که ازجمله نکات عبرت‌آموز این دوره نیز است، نفوذ مستبدان گذشته بود. کسانی که به دلیل ضدیت مشروطه‌خواهی با منافع آنان، نخست با تظاهر به مشروطه‌خواهی، با نهضت همراهی کردند و به‌تدریج مجلس و قدرت را به دست گرفتند و با کنارزدن چهره‌های آگاه و اسلامگرا، نهضت مشروطه را به ضد خود تبدیل کردند. کناره‌گیری روحانیت از نهضت نیز به غلبه تدریجی خان‌ها و حاکمان مستبد که با انقلابی شمردن خود و کنارزدن مشروطه‌خواهان واقعی، به تحکیم پایه‌های حکومت استبدادی خود پرداختند، کمک کرد؛ چنان‌که در آن روزها، استبداد به تمام معنای خود، به نام حکومت مشروطه، بر ملت حکومت می‌کرد.
تضعیف روند اسلامی
امام‌ خمینی که هدف ملت ایران از نهضت مشروطه را دستیابی به استقلال و آزادی در پناه اسلام می‌دانست، یکی از عوامل انحراف مسیر ملت در صدر مشروطه را پیگیری‌نکردن، سکوت و بی‌طرفی روحانیت و مردم در دوران نهضت ارزیابی می‌کرد. از نظر ایشان ترور و حذف روحانیان و رهبران نهضت که بر اسلامی‌بودن آن اصرار می‌کردند، همچنین غفلت علما از حمایت از علمای مشروعه‌خواه مانند شیخ‌فضل‌الله نوری که منجر به اعدام وی گردید، عامل شکست اسلام در آن دوره و انحراف مشروطه از آنچه هدف علما بود، شد. تهی‌شدن ماهیت نظام سیاسی از مبانی مورد نظر نیروهای مذهبی، به‌تدریج سکوت و بی‌توجهی مردم را نیز به همراه داشت.
امام‌ خمینی ضمن انتقاد از مجلس‌های پس از مشروطه و وصف آنها به مجلس فرمایشی که در راستای اهداف خان‌ها عمل می‌کردند، در عین حال مجلس اول مشروطه را که به دست محمدعلی‌شاه به توپ بسته شد، مجلسی خوب شمرده که در دوره‌های بعدی با تهی‌شدن از روح دینی و مردمی، به‌تدریج منشا اصلی همه انحراف‌های دوره مشروطه شد.
بروز تفرقه میان رهبران نهضت
اختلاف نظر میان رهبران روحانی و روشنفکران از یک‌سو، و بروز تفرقه میان علمای روحانی ازسوی دیگر، موجب شد حرکت مردمی مشروطه‌خواه، به دلیل نبود رهبری واحد آسیب‌پذیر گردد. امام‌ خمینی تفرقه و تقسیم‌شدن به مخالف و موافق (حتی در میان علمای نجف) را از عوامل مهم انحراف نهضت شمرده و فرقه‌گرایی، ایجاد احزاب مختلف و اختلاف‌افکنی در میان این احزاب را نه نشانه رشد سیاسی، بلکه ابزار استعمار برای رخنه در صفوف انقلابیان ارزیابی کرده است که از به‌ثمررسیدن مشروطه جلوگیری کرد.
دخالت بیگانگان
یکی دیگر از آسیب‌های اساسی انقلاب مشروطه، نفوذ بیگانگان به‌ویژه روس و انگلیس بود. امام‌ خمینی نقش این دولت‌ها را در انحراف انقلاب مشروطه کاملاً آشکار دانسته و معتقد است این کشورها پس از پیروزی نهضت مشروطه، سعی کردند باآوردن قوانین غربی در تدوین نظامنامه و قانون اساسی، احکام اسلامی را از میدان عمل خارج کنند. روشنفکران غرب‌گرا نیز هماهنگ با بیگانگان و به بهانه ناقص‌بودن احکام اسلامی، برای تدوین قانون از مجموعه حقوق بلژیکی‌ها کمک گرفتند و تنها برای فریب ملت، بعضی از احکام اسلام را ضمیمه کردند و تحمیل این قوانین بیگانه بر جامعه اسلامی، منشا گرفتاری‌ها و مشکلات بسیار شد.

*مهم‌ترین اهداف نهضت مشروطه، تحقق آرمان‌های اسلامی مانند عدالت (تاسیس عدالتخانه)، مردمداری حکومت (محدودشدن استبداد و ستم دربار)، مشورت‌پذیری حاکمان (تاسیس دارالشورا) و مبارزه با استبداد بود
*امام‌ خمینی حضور روشنفکران غرب‌زده را که با انواع روش‌ها، از ترور گرفته تا تبلیغات علیه دخالت روحانیان در سیاست، تلاش کردند جای روحانیت را در رهبری نهضت بگیرند، یکی از عوامل مهم انحراف مسیر ملت در صدر مشروطه می‌دانست
*یکی دیگر از آسیب‌های اساسی انقلاب مشروطه، نفوذ بیگانگان به‌ویژه روس و انگلیس بود

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 128
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=100599
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.