تاريخ انتشار: 22 تير 1403 ساعت 16:42:48
"غریب کربلا" قصیده ای از علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

ماه محرّم آمد و ، غم به دلم جوانه زد 

نای کبوتر دلم ، نغمه ی شاعرانه زد 

ماه محرّم آمد و عرش و زمین عزا گرفت 

شور شهادت حسین ، به کوی و آشیانه زد 

حسین به نینوا شد و بیرق حیدری به دست 

بر رخ دین احمدی ، نصرت جاودانه زد 

ندا ز عرش می رسد ، کیست که یاریم کند 

آه ، حسین تشنه لب ، نعره به این بهانه زد 

گفت : علی اکبرش ، شبیهِ جدّ اطهرش 

سوز تو ساز عشق ما ، بَه که چه خوش ترانه زد 

ماهِ بنیِ هاشمی ، بر لب آب و تشنگی؟! 

زاده ی مرتضی علی ، طعنه به این زمانه زد 

نوگل نیمه ساله اش ، سوخت در آتش عطش 

حرمله ی شقیِ پَست ، حنجره اش نشانه زد 

قاسم گلشن حسن ، گفت عموی خون جگر 

خصم ، به هودج پدر ، نیزه و سنگ دانه زد 

حرّ دلیر و قهرمان ، آنکه بریده دل ز جان 

بهر قبول توبه اش ، بوسه بر آستانه زد 

کاش ببرّد این زبان ، چه گویم از امید جان 

قامت جاودانگی ، ز مرکبش کمانه زد 

شمر ، به گود قتلگه ، تیغ جفا زد از قفا 

بر لب تشنه کام عشق ، سیلی جابرانه زد 

دشمن رذل سنگدل ، امان کودکان برید 

آتش کینه ی عدو ، ز خیمه ها زبانه زد 

زینب نامی و رشید ، به رغم خدعه ی یزید 

به کاخ اهرمن شد و به پوزه اش دهانه زد 

بهر تسلّای دلِ ، طفل سه ساله ی حسین 

کُنج خرابه ای به شام ، زلف رقیّه شانه زد 

شوق محبّت حسین  ، پرده ی حصر را درید 

خون غریب کربلا ، موج به هر کرانه زد

مهاجر شکسته دل ، حق کلام کن ادا 

بی دل رسته کی توان ، ضجّه ی عاشقانه زد

1381/12/19 خارطوم - سودان

منتشر شده در روزنامه اطلاعات 29 بهمن 1383
منبع: کتاب دشت معرفت

  تعداد بازديدها: 326
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=100375
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.