تاريخ انتشار: 14 تير 1403 ساعت 00:07:18
تحلیل سیاسی هفته

تلاش‌های نهائی نامزدهای ریاست جمهوری چهاردهم دیروز به پایان رسید و فردا تکلیف کرسی خالی شخص اول اجرائی کشور با آراء مردم روشن خواهد شد.
آنچه از انتخاب رئیس‌ جمهور مهم‌تر است، مشارکت مردم در انتخابات است که متاسفانه در چند انتخابات اخیر همواره دچار روند کاهشی بوده بطوری که در انتخابات هشتم تیرماه جاری به زیر 40 درصد رسید. مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید با بررسی علل این روند کاهشی و تلاش برای برطرف ساختن آنها مردم را به شرکت حداکثری در انتخابات تشویق نمایند و میزان مشروعیت حکمرانی را بالا ببرند. رهبر انقلاب نیز دیروز ضمن ابراز نگرانی از کمبود مشارکت، از مردم خواستند مشارکت را افزایش دهند.
ویژگی اصلی نظام جمهوری اسلامی از آغاز تاسیس، مردمی بودن آن بود. مردم ایران با آراء 98 درصدی خود به این نظام رای دادند و همین پشتوانه مردمی بود که به جمهوری اسلامی قدرت مقابله با انواع توطئه‌ها را داد. متاسفانه عملکرد نادرست مسئولین به تدریج مردم را نسبت به حکمرانی دلسرد کرد و مشارکت در انتخابات را به سطح غیرقابل قبولی از کاهش رساند. نظام جمهوری اسلامی برای مقابله با دشمنان خارجی به پشتوانه قوی مردمی نیاز دارد و مسئولان نظام باید با جلب اعتماد مردم درصدد بالا بردن مشارکت برآیند و دشمنان را از طمع‌هایشان مایوس کنند.
این هفته، وزیر آموزش و پرورش با اعلام کمبود 176 هزار معلم برای سال تحصیلی جدید، زنگ خطری را به صدا درآورد که آموزش کشور را تهدید می‌کند. هرچند برای این کمبود، به دلایلی اشاره می‌شود ولی علت اصلی آن بی‌توجهی به جایگاه معلم در کشورمان است. معلم در ساختن آینده جامعه بالاترین نقش را دارد و به همین دلیل در قوانین اساسی و عادی کشور و در نگاه مسئولین باید جایگاه معنوی و مادی او در بالاترین سطح دیده شود. متاسفانه با اینکه این توصیه مهم همواره به مسئولین گوشزد می‌شود هنوز اقداماتی که منجر به قرار گرفتن معلمان در جایگاه واقعی خود شود صورت نگرفته است. در بسیاری از کشورها تکریم عملی معلمان و رعایت جایگاه معنوی و مادی آنان موجب شده آنها در عالی‌ترین رده اجتماعی قرار داشته باشند. نظام جمهوری اسلامی باید در این زمینه پیشتاز باشد زیرا در تعالیم اسلام جایگاه علم و معلم بالاترین جایگاه است. انتظار اینست که از این به بعد با نهاد تعلیم و تربیت به عنوان عالی‌ترین و والاترین نهاد رفتار شود تا نسل جدید به شغل معلمی روی‌آور گردد.
این هفته برگزاری نشستی دو روزه در دوحه قطر با حضور نماینده سازمان ملل، برخی از کشورها و هیات طالبان، بار دیگر مسئله افغانستان و معضل روی کار آمدن گروه طالبان در آن کشور را در کانون توجه و بحث رسانه‌ها و محافل سیاسی قرار داد.
در پایان این نشست که بدون حضور جریان‌های سیاسی مخالف، اقلیت‌های قومی و مذهبی و تشکلات مردمی برگزار شد، معاون دبیرکل سازمان ملل بر ادامه «تعامل» با گروه طالبان تاکید کرد و نسبت به تاثیرات آن در «ایجاد جامعه باز» در افغانستان ابراز امیدواری نمود.
گروه‌های مردم‌نهاد، فعالان اجتماعی، کنشگران و فعالان حامی حقوق زنان افغانستان، ضمن تحریم این نشست، برگزاری آن را ظلم در حق ملت افغانستان و یک «معامله خیانت‌بار» عنوان کردند.
واقعیت این است که گروه طالبان، آنچنانکه در طول چند دهه فعالیت خود و طی دو سال و نیم حکومت، ثابت کرده است به هیچ معیار انسانی و مقررات مورد تاکید مجامع جهانی پایبندی ندارد و هرگونه انتظار اینکه این گروه به رعایت حقوق ملت افغانستان ازجمله پذیرش یک حکومت فراگیر تن دهد، ساده‌اندیشی است. کارنامه و موضع دولت قطر در حمایت همه‌جانبه از طالبان روشن است و این دولت در به قدرت رساندن حکومت فعلی طالبان با همدستی آمریکا نقش موثری داشته است. ولی سازمان ملل نباید با نشستن بر سر یک میز با این گروه، به آن مشروعیت بدهد زیرا این اقدام، به منزله پایمال نمودن حقوق ملت افغانستان است که اکنون در چنبره این گروه گرفتار هستند.
سازمان ملل و دیگر کشورهای حاضر در نشست دوحه، چگونه امیدوارند گروه طالبان به پذیرش یک حکومت ملی و فراگیر تن دهد که حتی بدیهی‌ترین اصول و قواعد جاری در جهان، ازجمله تحصیل و کار زنان را نمی‌پذیرد؟ روشن است که طالبان فقط به دنبال کسب مشروعیت بین‌المللی با حفظ شرایط کنونی در افغانستان است.
سازمان ملل و دیگر کشورها اگر به دنبال حل بحران در افغانستان هستند باید مسیر گفت‌وگویی خود را از سوی طالبان به سوی مردم افغانستان تغییر دهند و این واقعیت را بپذیرند که طالبان، نماینده جامعه افغانستان نیست و این گروه از طریق اقدامات تروریستی، خشونت، سرکوب و قتل‌عام به قدرت رسیده است و از چنین گروهی نمی‌توان انتظار پایبندی به کرامت انسانی و مقید بودن به چارچوب‌های مدنی و مقررات بین‌المللی را داشت.
این هفته، اشغالگران صهیونیست به جنایات خود علیه مردم فلسطین ادامه دادند و صدها نفر دیگر را شهید و مجروح کرده و ویرانی‌های بیشتری را به بار آوردند. آما شهدا به 38 هزار نفر رسیده و بیش از 80 هزار نفر نیز مجروح و معلول گشته‌اند. با ادامه اعتراضات گسترده بین‌المللی، تصویب قطعنامه در شورای امنیت مبنی بر آتش‌بس فوری و صدور حکم در دادگاه لاهه علیه سیاست جنگ‌افروزی رژیم صهیونیستی، این رژیم همچنان به حمات وحشیانه خود علیه فلسطینی‌ها ادامه می‌دهد و مشخص است که این جنایات صهیونیست‌ها با پشت‌ گرمی آمریکا ادامه دارد.
با اینحال و علیرغم گذشت 9 ماه، رژیم صهیونیستی از دستیابی به اهدافش ناکام مانده و به اذعان ناظران و حتی خود صهیونیست‌ها، علت اصلی ادامه جنگ این رژیم در غزه، فرار از عواقب و شکست خفت‌بار آن است. تبعات این شکست، هم‌اکنون به صورت بروز اختلافات گسترده در هیات حاکمه رژیم صهیونیستی به روشنی مشاهده می‌شود. در حالی که کابینه رژیم صهیونیستی به سرکردگی نتانیاهو به دنبال خروج آبرومندانه از باتلاق غزه است ولی شواهد نشان می‌دهد که این رژیم چاره‌ای به جز پذیرش خفت‌بار شکست ندارد.
این واقعیتی است که هفته جاری نیز شماری از صهیونیست‌ها به آن اعتراف کردند، ازجمله نخست‌ وزیر سابق این رژیم اعلام کرد که تل‌آویو در جنگ با حماس شکست خورده و جنبش حماس همچنان در غزه با قدرت حضور دارد.

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 112
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=100305
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.