اگر از حلال و حرام گفتیم و خودمان عمل نکردیم، مردم از دین فاصله میگیرند آیتالله فاضل لنکرانی با حضور در جمع طلاب استان گلستان طی سخنانی گفت:
در این فرصت کوتاه سخن خود را حول محور دین و دینداری قرار میدهم که امروز به یک معنا در میدان قرارگرفته و در مسیر رشد است و به یک معنا در معرض خطر قرار دارد. ادعای ما طلبهها از اول این است که متکفل دینداری مردم و امانتدار دین و حافظ بقاء و استمرارآن هستیم، ما متعهدیم که دین را درست بفهمیم و برای مردم بیان کنیم.
بعد از انقلاب گستره عمیق دین ظهور و بروز پیدا کرد (نه اینکه نداشت)، قبل از انقلاب دین محدود به یک سری امور فردی و شخصی شده بود، هرچند بعضی از امور اجتماعی آن مثل نماز جماعت و حج انجام میشد ولی واقع مسئله این است که بعد از انقلاب به برکت رهبریهای امام خمینی رضوانالله تعالی علیه حقیقت پنهان دین با ورود در حکومت و صحنه اجتماع و بین الملل بروز و ظهور پیدا نمود، همین چیزی که اکنون شاهد آن هستیم، اگر امروز کسی بخواهد این قضایای مقابله با اسرائیل را قطع نظر از دین برای ما تحلیل کند به خطا میرود، این همه به برکت آن فریاد امام بود که این آیه از آیات قرآن را سرلوحه فرمایشات خود قرار داد که «لن یجعلالله للکافرین علی المومنین سبیلا»، کفار نباید بر مسلمین سلطه داشته باشند و امروز قضایای مهم دنیای اسلام حول همین قضیه میچرخد.
من گاهی فکر میکنم اگر انقلاب و اندیشه حکومت دینی امام نبود، امروز دنیا چه وضعی داشت؟ یقیناً سلطه کفار بر همه کشورهای اسلامی قطعی بود، یعنی شما جایی را پیدا نمیکردید که مسلمانی زندگی کند اما کفار برآن سلطه نداشته باشند، همین ایران ما در دوران حکومت منحوس پهلوی روز به روز تحت تسلط بیشتر غربیها فرو میرفت، کشورهای دیگرهم همینطور که هنوز تحت سلطه آنها هستند ولو دم از استقلال زنند. واقعاً اگر انقلاب نبود، اگر ما این معنا را از دین نمیفهمیدیم که دین حکومت دارد، اکنون هم مجالش نیست به نظریه سیاسی امام بپردازم که میفرمود دین یعنی حکومت، نه اینکه دین حکومت دارد بلکه دین عین حکومت است. در اذهان بسیاری از آقایان اینست که حکومت یک جزئی از اجزاء دین است، یا نهایتا جزء مهم و بلکه اهمّ الاجزاء دین است و بر همه اجزاء دیگر حکومت و تقدم دارد، اما بنا بر مبنای امام حکومت بالاتر از اینهاست. بر مبنای اندیشه عمیق امام حکومت عین دین و جوهر دین است.
امام برای ما ثابت کرد که تمام انبیاء برای حکومت آمدهاند. «وما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذنٍ من ربه»، یعنی حکومت، نه اینکه در بعضی از دستورات فرعی و احکام رسول باید مطاع باشد، این یک قاعده و بیان کلی از جانب خدای تبارک و تعالی است. بحمدالله امروزکه چهل و چند سال از این انقلاب میگذرد، دین در صحنه است. حال اینکه گفته شد از یک جهت در میدان است و از یک جهت در معرض خطر یعنی چه؟
امروز یک سری ادعاها به نام دین مطرح میشود، به قول امام که فرمود هر جا خواستند بلایی بر سر اسلام درآورند به نام اسلام درآوردند، یعنی از درون دین وارد شدند، ما حوزههای علمیه و طلبهها، باید با دقت زیاد مراقب این خطر باشیم. الآن یک عدهای که از انقلاب بریدهاند میگویند باید برگردیم به روش مراجع صد سال و دویست سال پیش، این فکر بسیار خطرناکی است که متاسفانه در صدمین سال حوزه در قم و خارج از قم مطرح شد ودرحال پیگیری است. میگویند اگر روحانیت میخواهد مردم به او احترام بگذارند، اگر میخواهد آخوند سنتی بوده و نفوذ کلمه داشته باشد نباید در امر حکومت و مسائل سیاسی _ اجتماعی مردم دخالت کند!
دقیقا این همان چیزی است که دشمن طراحی کرده، اینکه میگوئیم دین در معرض خطر است مهمترین خطر همین است که میخواهند آن را از صحنه خارج کنند، اصلاً تمام دعواها و مخالفتها با این نظام فقط بر سر حاکمیت دین است، میگویند شما میخواهید حکومت کنید بکنید، قدرت موشکی و اتمی هم داشته باشید، اما حرفی از دین نزنید! حرفی از«الله ولی الذین آمنوا» نزنید، حرفی از«الله هو الولی» نزنید! حرفی از اینکه حکومت مال خدا و رسول و اوصیاء اوست نزنید، هر کاری میخواهید بکنید اما حرفی از مقابله با دشمن، دفاع از دین و دفاع از مستضعفین نزنید.
عرض بنده این است که این مبنای امام در باب حکومت که در کتاب البیع نوشته «الاسلام هو الحکومه» یک شعار سیاسی نیست، رسیدن به این حرف نیاز به پنجاه سال تلاش علمی و کاوش در منابع اسلام و قرآن و حدیث دارد تا یک فقیه به این حقیقت برسد و نمیشود با یکی دو حدیث آن را رد کرد.
من این مطلب را مکرر گفتهام، شاید برای منطقه گلستان که یک بخشی از مردم آنجا در ترکمن صحرا اهلسنت هستند، یک سوال همیشه وجود دارد و آن اینست که آیا امام براساس یک اجتهاد شیعی این انقلاب را انجام داد؟ براساس مقبوله عمر بن حنظله فرمود ما این انقلاب را برپا کنیم؟ حتما این حرف را شنیده اید که بعضی گفتهاند امام یک اجتهاد کرد، یک مرجع تقلید شیعه هم در نجف خلاف این نظر را دارد و ما نمیدانیم کدامیک حرفشان درست است؟ ببینید چطور جوانان و متدینین را متزلزل میکنند؟ اینقدر در مقالات مجلات و مناسبتهای مختلف قلمهای مسموم را به کار میگیرندتا از زبان یک عمامه به سر در آید که چه کسی گفته در اسلام حکومت وجود دارد؟ امام براساس یک اجتهاد شیعی محض این نظام را پایهگذاری نکرد، ادعای من این است و بیش از 20 سال است که روی این موضوع کار میکنم، امام خمینی نظام جمهوری اسلامی را براساس یک امر بین قرآنی به وجود آورد، برپایه آیات متعدد قرآن پیرامون حاکمیت دین. و این موضوع مهمی است که شما فضلا باید روی آن کار کنید.
امام این نظام را براساس یک اجتهاد به وجود نیاورد که بگوئیم المجتهد قد یکون مصیبا و قد یکون مخطئا، این نظام را براساس یک امر بین و واضح دینی و به پشتوانه نه یک آیه و دو آیه بلکه صدها آیه قرآن. غیر از روایات فراوان، غیر از سیره ائمه علیهم السلام بوجود آورد، امام حسن مجتبی علیهالسلام بعد از شهادت امیرالمومنین ظاهراً در اولین خطبهای که در مسجد خواندند به مردم فرمودند شما اگر حق پدر من را آن طور که جدّم فرموده بود داده بودید امروز وضع مادی و معنویتان غیر از این بود! برکات الهی از آسمان و زمین شما را در بر میگرفت، و این سخن در کلمات همه ائمه هست، شاید هیچ امامی را نداشته باشیم که نفرموده باشند حقّ ما غصب شده، نه فقط فدک غصب شد، نه فقط حق امیرالمومنین علیهالسلام غصب شد، حق همه ائمه ما ضایع شد، این کدام حق بود که ضایع شد؟ نگذاشتند نماز بخوانند؟ نگذاشتند حج بروند؟ نگذاشتند زندگی کنند؟ نه، آن حق بزرگی که از امامان معصوم ما غصب شد حق حکومت بود. آن هم نه حق موروثی، بلکه حق الهی که خدا برعهده هرامام معصومی گذاشته بود، امام معصوم باید حکومت میکرد، اما شرایط را طوری ایجاد کردند که باید یک ظالم و فاسقی حکومت کند و آن امام هم در تقیه به سر ببرد.
ما طلبهها باید آنطور که امام دین را فهمید بفهمیم، من نمیگویم روی علاقه و تعصب به امام، نه، با استدلال کلام امام را بفهمیم! بنابر منطق قرآن دین باید حکومت کند« هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون»، حاکمیت دین غایت ارسال تمام رسل و انزال کتب است، یک روزی تمام دین باید ظاهر بشود، ظهور تمام دین به حکومت دین است، یعنی اینکه دین حاکم شود و در راس قرار گرفته و همه امور تطبیق با دین داده شود.
آنچه که امروز جامعه به آن نیاز دارد شناخت دقیق دین صحیح است بدون آنکه انسان چیزی از خودش به آن اضافه یا کم کند، آنچه متن دین است را برای مردم بیان کنیم. دین جاذبه دارد، اگر واقعاً دین را به صورت صحیح برای مردم بیان کنیم مردم خطا نمیکنند، مردم نمیلغزند، اما اگر دین را درست بیان نکردیم و یا خودمان در مقام عمل آنرا خراب و قواعد دین را نقض کردیم، از حلال و حرام گفتیم و خودمان عمل نکردیم، مردم فاصله میگیرند.
خلاصه آنکه مطلب مهمی که انسان باید دائماً با خودش یادآوری کند اینست که من چه سهمی در تاریخ حیاتم در تقویت دین دارم، من چه نقش و جایگاهی دارم و خداوند در قیامت برای من چه سهمی قائل میشود؟ این را اگر بتوانیم برای خود حل کنیم بسیاری از امور حل خواهد شد.
*روزنامه جمهوری اسلامی
|