مراقبت از زبان و سخن پاک به دوراز زبان آزاری از توصیههای مؤکد کتاب وسنت و مربیان اخلاق است.
وهُدوا الی الطیًب من القول وهُدوا الى صراط الحمید٢٢/٢٤
وآنان(بهشتیان) به سخنان پاکیزه و راه پسندیده(حمید=محمود) راهنمائی شوند
هدایت به سخن طیب و دلپذیر بهدور از اشمئزاز و دل زدگی و نیز راهنمائی به صراط حمید؛ از الهامات و عنایات حضرت حق وجل وعلا به بهشتیان است
مراقبت از زبان و سخن پاک به دوراز زبان آزاری از توصیههای مؤکد کتاب وسنت و مربیان اخلاق است.
بعضی از علماء اخلاق تا حدود ۲۰ آفت را برای زبان برشمرده که تمامی آنها در منابع ما (کتاب وسنت) وارد شده است.
بسیار مناسب است باتوجه به نزدیک شدن ایام انتخاباب که پرده دری وافشاگریهای غیرضرور و بیحاصل غیراخلاقی و شرعی به اوج خود میرسد اشارهای به آن آفات ویرانگر شود تا شاید تنبهی باشد.
١. الکلام فیما لایعنی... سخن بیهوده گفتن که با نگفتنش گناهی برما ننویسند و به کسی هم آسیبی نرسد.
۲. فضول الکلام... تکلم بیش از مقدار نیاز که حاصلی جز ملالت و زدگی مخاطب ندارد.
۳. الخوض فی الباطل سخن لغو و باطل چون بسیاری از داستان سراییهای بی پایه و منامات برخاسته از توهم که موجب سستی پایههای دینداری و معتقدات مردم میگردد.
۴. المراء و المجادله...بهمعنی ایستادگی مصًرانه در مقابل سخن حق دیگران از سر خصومت و به منظور ایجاد نقصان با اظهار خلل در لفظ و معنای سخن حق دیگری.
۵. التقعر فیالکلام... یعنی دهان خود را در حال سخن برای مسخره مردم بپیچاند.
۶.الفحش... یعنی واگو کردن صریح تعابیر زشت.
۷. السًب... سخنان زشتی که موجب قطع آبروی انسانی گردد و بهقول راغب (الشتم الوجیع) فحش دردآور.
۸. اللعن وهو الطرد و الابعاد علی سبیل السخط درخواست انقطاع و دوری از لطف خداوند درمورد انسان یا هر موجود دیگری.
۹. الشعر... سرودن اشعار زشت یا هجو دیگران و یا شخصیت سازیهای کاذب که به وسیله شاعران متملق انجام میگیرد.
۱۰. شعر همانگونه که در انتقال احساسات و افتخارات بشری در مقایسه با نثر بی مانند است در قلب و تخریب فضیلتها وچهرهسازی ازانسانهای بی ارزش نظیر ندارد.
۱۰. المزاح... شوخی نامناسب بیش ازحد، همراه دروغ
۱۱. السخریةو الاستهزاء
١٢.افشاء سرالغیر که متاسفانه در کشور ما از بالا تا پائین افشاگری سنت رائج آنان است ( وهوحرام ان کان فیه اضرارالغیر).
۱۳. الوعد الکاذب فهو من علامات النفاق اذا اخلف من غیر عذر
۱۴. الکذب فی القول و الیمین و هو من قبائح الذنوب
۱۵-۱۶ الغیبة والنمیمة فانها محرمة باالکتاب والسنة والاجماع...
غیبت در نظر بعضی عبارت است (ان تذکراخاک المسلم فى حال غیبته بمافیه مما یکرهه لوبلغه وسواء ذکره نقص فى دینه او دنیاه او قوله او فعله او خُلقه او ملبسه او مکسبه او نسبه او داره او دابته و سواء فى ذلک القول و الفعل والغمز والرمز والاشارة و الایماء و التعریض والکنایة فکل ذلک حرام).
غیبت ذکر عیوب منقصت آمیز درغیاب برادر مسلمانی که چون به او رسد ناراحت شود.
خواه آن سخن موجب نقص در دین و یا دنیای او شود و یا در مورد قول و یا فعل یا درباره خلق خو و یاخلقت او باشد.
و نیز فرقی نمیکند سخن از لباس و کسب کار و نسب و خانه و مرکبش باشد.
و تفاوتی ندارد غیبت زبانی و یا فعلی باشد و یا با غمز و رمز و ایماء و اشاره وگوشه زدن و کنایه صورت گیرد همه موارد حرام است.
ابوهریره روایتی نفل کرده که«ان رجلاکان عند رسول الله ص فقام النبی ص ولم یقم الرجل فقال بعض القوم مااعجزفلانا فقال اکلتم لحم اخیکم واغتبتموه »
۱۷-المدح ستایش بیجا که به شدت در مواردی نهی شده مدح بیجا وبیش از حد ظرفیت ممدوح، علاوه براینکه گاهی موجب کذب مادح میشود سبب غرور وکبر وعجب ممدوح میگردد.
طبیعی است این اوصاف از مهلکات انسان است.
شاید هم منظور«اِطراء» به معنی مدح بیش ازحد درحضور ممدوح باشد(ان الاطراءهوالمدح فی الوجه ومنه قولهم ان الاطراء یورث الغفلة یریدون المدح فی الوجه والمدح یکون مقابلة وغیرمقالة)
درخبر است که رسول الله صلی الله علیه واله وسلم فرمودند مرانستائید آنگونه که مسحیان عیسی را ستودند،
یعنی درستایش من غلو نکنید(لاتُطرُِونی کماأطرتٰ النصاری عیسی)
۱۸-ذواللسانین آنکه درحضور شخص او راستایش میکند یا برکار او صحه میگذارد یا وعده همکاری ونصرت اورا میدهد و در قفاء عکس آنرا عمل میکند.
۱۹-الخطاءفی فحوی الکلام فهو مثل ان یقول مطرنا بنوء کذا وکذا
غفلت ازدقائق اشتباه درمفهوم سخنی که میگوید مانند کسی که بگوید
به برکت فلان ستاره برما باران بارید تا کسی که بگوید به فضل ورحمت الهی باران نازل شد که گفته شده جمله اول غفلت ازفضل و رحمت خدا و بهنوعی شرک است.
۲۰.سؤال العوام عما لایبلغه فهمهم
سوال از عوام کم سواد از چیزی که درحد فهم عوام نیست مانند صفات خدا و از کلام او که آیا حادث و یا قدیم است که ای بسا موجب شبهه برای انها و لبس حق و باطل شود.
*جماران