امام خمینی (ره) به عنوان یک نظریهپرداز سیاسی ، با اتکاء به معارف و مبانی اندیشه اسلامی و حکمت شیعی ، جمع هر دو صورت را طریق مطلوب معرفی کردند ، «چه کسی باید حکومت کند» و ؛ «چگونه باید حکومت کند» هردو ، مبنای تفکر در باب طراحی و تحقق حکومت الهی است .
محمدکاظم انبارلویی یادداشتی برای جماران ارسال کرده است که متن آن در پی می آید:
1- فیلسوفان سیاسی قدیم غرب معتقد بودند ؛ « چه کسی باید حکومت کند » مهم است. آنها برای حاکم ، فضایلی را فهرست میکردند و معتقد بودند با وجود این فضائل در حکمران ، طی یک فرآیند انسانی ، مردم به مدینه فاضله خواهند رسید .
البته در صحنه عمل هرگز این نظریه محقق نشد و چنین حکومتی در غرب پا نگرفت .
فیلسوفان سیاسی جدید غرب که سازههای مدرنیسم را صورتبندی کرده اند معتقدند؛ «چگونه باید حکومت کرد» مهم است. آنها در تعیین این چگونگی ، برای نحوه تولید قدرت و ثروت و توزیع آن ، نظریه سازی و سازه پردازی کرده اند . فرجام این سازه سیاسی ، در غرب کنونی قابل رؤیت است و فیلسوفان سیاسی غرب از آخرین مراحل افول آن خبر می دهند .
امام خمینی (ره) به عنوان یک نظریهپرداز سیاسی ، با اتکاء به معارف و مبانی اندیشه اسلامی و حکمت شیعی ، جمع هر دو صورت را طریق مطلوب معرفی کردند ، «چه کسی باید حکومت کند» و ؛ «چگونه باید حکومت کند » هردو ، مبنای تفکر در باب طراحی و تحقق حکومت الهی است .
فیلسوفان سیاسی قدیم و جدید غرب هیچکدام ، داعیه تأسیس حکومتی مطابق با تئوری های خود را نداشتند و صرفا اندیشه ورزانی در عالم نظر بودند .
اما به جرئت می توان گفت ، امام (ره) اولین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام و اساسا در جهان فلسفه سیاسی است که موفق شد علاوه بر تئوری پردازی ،در مقام تأسیس بنشیند و نظریه خود را در جهان خارج از ذهن عملیاتی کند.
2- جایگاه «فقه» در نظریهپردازی سیاسی امام (ره) یک مرتبت رفیع دارد به گونهای که فرمودند : «فقه ، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.»
امام (ره) در چرخه و فرآیند حکمرانی به جایگاه فقه چه در سیاستگزاریها و تدوین راهبردها ، چه تنظیمگریها و چه تسهیلگریها عنایت خاص داشتند . از نظرگاه ایشان هیچ بنبستی در اداره نظام متکی به «فقه» ، وجود ندارد. آنها که در حکمرانی ، ما را نیازمند علوم سکولار میدانند انقلاب و نظام را به بیراهه میبرند.
امام در بسیاری از پیامها و سخنرانیهای خود به ویژه در وصیتنامه حکیمانه شأن ، خطر عبور از فقه و احکام الهی و متوسل شدن به الگوهای حکمرانی با منشاء فلسفی غرب، را مورد تأکید قرار داده اند .
3- مقام معظم رهبری در پیام خود به افتتاحیه ششمین دوره مجلس خبرگان فرمودند : «در نظام اسلامی، حکمرانی ، بشری و هدفها الهی است » . برخی ، این « بشری » را به گونهای ترجمه کردهاند که گویی ما در اداره جامعه باید متکی به علوم سکولار تولید شده در دستگاه تفکر غرب باشیم .این ، ترجمه درستی از بیان رهبری نیست.
«بشری» که در حکومت الهی متصدی حکمرانی است باید براساس علم در حوزههای گونهگون عمل کند. اما ابتدا باید علم تعریف شود و تفاوت آن با شبه علم تبیین گردد .
به تعبیر آیتالله جوادی آملی ، علوم اسلامی و غیراسلامی نداریم. علم یا واقعا علم است و چون علم است اسلامی است یا جهل است که نمیتوان به آن علم اطلاق کرد.
یک فیلسوف سیاسی غرب در قرن19 فلسفه ای تحت عنوان مارکسیسم ارائه کرد که مدعی علمی بودن آن بود ، فاشیسم و لیبرالیسم رقیب های این اندیشه نیز هر دو ادعای «علمی» بودن داشتند . در پایان قرن بیستم ، و پس از مصیبت های بسیاری که این مدعیان علم بر سر بشریت آوردند ، فیلسوفان بزرگ سیاسی غرب اعلان کردند که هر سه مکتب در بیابان جهل ، بشریت را سرگردان کرده و لذا نمیتوان دستاورد آنهارا به عنوان یک حکمرانی بشری مبتنی بر علم تلقی کرد .
حکمرانی بشری برای رسیدن به اهداف الهی ، نیازمند علم است، «شبهعلم» نمیتواند ما را در تحکیم و ترفیع این بنای تمدن ساز و تحقق اهداف الهی کمک کند.
4- مردمسالاری دینی که امام (ره) پایه های اولیه آن را با رفراندوم جمهوری اسلامی و رفراندوم قانون اساسی استحکام بخشیده و با انتخاب مدیران کشور با رأی مردم آن را محقق نمودند ، یک پدیده جدید در حکمرانی بشری و یک نو اندیشی حکیمانه در تداوم راه انبیاء و اولیای الهی است . امام (ره) با شجاعت و جسارت این الگوی الهی را در اواخر قرن بیستم مطرح کردند و مردم ایران شجاعانه از آن استقبال و حمایت کردند . مردمسالاری دینی یعنی حضور علم و عالمان و خردمندان متعهد و صاحبان اندیشه ،تجربه و مهارت در لایههای مختلف حکمرانی با رأی مردم و انتخاب مردم برای حرکت جامعه به سمت اهداف الهی و تحقق قسط و عدالت اسلامی .
مردم سالاری دینی یعنی توأم شدن حاکمان صالح با الگوی حکمرانی صالح.
انتخابات در 45 سال گذشته فراز و فرودهایی را طی کرده است و حضور رجال سیاسی و مذهبی مختلفی در لایههای حکمرانی با رأی مردم به صحنه آمده اند که اکنون کارنامه عملشان در حافظه ملت ما ثبت است . هر چه پیشتر رفتهایم تجربه مردم بیشتر و اندوخته ها افزون شده و باید روشنی بخش قدم های بعدی باشد .انتخابات آینده یک آوردگاه و یک آزمون جدیددر نظام اسلامی برای انتخاب مدیران لایق و باتجربه و وفادار به اسلام و نظام و پایبند به آرمانهای انقلاب است ،مدیرانی با کارنامه درخشان خدمت ، اگر درست گام برداریم ، در چهار سال آینده ، با همدلی و هماهنگی قوای کشور ، و با یاری خداوند ، جهشی بزرگ به سوی آیندهای پرامید محقق خواهد شد .