مصطفی دلشاد تهرانی گفت: «می دانید چرا انسانها به جان هم افتند؟ دست هم را خوار میکنند به جای اینکه به یکدیگر کمک کنند! به جای این که خیرخواهانه نقد کنند، میکوبند و به جای این که دوستی کنند، کینه میورزند! این ضمیرهای منفی حاصل نگاههای بد، فهمهای غلط، بی اخلاقی، خباثت درون و دلهای پر از سودجویی و دشمنی و قدرت طلبی است؛ بدانید زیر ساخت این عوارضی که در جوامع اسلامی دیده میشود، شسکته شدن اخلاق است.»
به گزارش شفقنا، مصطفی دلشاد تهرانی میگوید: نگاه حضرت علی (ع) این است که زندگی یعنی کسب اخلاق و ما به این دنیا آمدیم که متخلق شویم. امام علی (ع) دیدند که کسی در حال مذمت زندگی این جهان است، حضرت ناراحت و عصبانی شدند و گفتند: «إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا؛ زندگی این جهانی خانه صداقت، راستی و درستی است برای کسی که با او راست روبه رو شود؛ ما آمدیم کسب رحمت کنیم و موجود لطیف شویم و این غلظت ها، خشونت ها، نزاع و جنگ کم شوند و این امر یعنی اسلام رحمانی؛ اگر اسلام رحمانی نباشد، جز جنگ و تجاوز هیچ چیزی نیست.
قناعت، آرامش را به زندگی انسان تزریق میکند
مصطفی دلشاد تهرانی، نویسنده و پژوهشگر برجسته نهج البلاغه در گفت: وگو با شفقنا، اخلاق مداری در رفتار شناسی امام علی (ع) و نگاه، جایگاه و ارزشی که اخلاق در نزد علی (ع) داشت را مورد بحث و بررسی قرار داد و اظهار کرد: رفتار و سلوک ما به شدت تابع این است که یک امر در نگاه ما چه جایگاهی دارد و در حقیقت تا تکلیف بینش ها، گرایشها و ارزشها روشن نشود، تکلیف رفتار و سلوک عملی به درستی مشخص نخواهد شد. در حکمت ۲۲۹ نهج البلاغه مطابق نسخه صوفی صالح آمده است: «کَفَى بِالْقَنَاعَهِ مُلْکاً، وَبِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِیماً؛ قناعت برای دولتمندی، دارا بودن، ثروتمند بودن بسنده است و بهترین نعمت برای انسان، اخلاق نیکوست» اگر بپذیریم این عبارت به همین شکل از حضرت علی (ع) صادر شده باشد، در میابیم که در این حکمت، حضرت به یک امر جزئی و یک امر کلی اشاره کرده منتها حضرت از میان امور جزئی در اخلاق بر «قناعت» تأکید کرده و بیان داشته که اگر انسان قانع باشد، ثروتمند است و اگر قانع نباشد، هر چیزی هم داشته باشد، فقیر، نیازمند، گرفتار و بدبخت است، آنچه در زندگی از نظر اخلاقی به انسان آرامش میدهد، قناعت هست و قناعت به معنی حرص منفی نزدن، به داشتهها بسنده کردن و تلاش کردن، ولی آزمند نبودن است.
همه افراد دچار حرص منفی شدند و از زندگی لذت نمیبرند
او افزود: یکی از مشکلاتی که در دروه جدید اصلا به آن توجه نداریم، قناعت است، همه دچار حرص منفی شدند بدین معنا که انسان به هر چه میرسد، راضی نیست و همین عدم رضایت سبب شده که انسان از زندگی لذت نبرد، به عبارت دیگر فقدان قناعت در زندگی سبب شده که مناسباتی در دنیا پیدا شود و آن مناسبات این است که انسان کار نمیکند تا زندگی کند و همچنین انسانها به اندازه کافی تولید نمیکنند لذا تولید به سمت تولید انبوه میرود، وقتی تولید انبوه شد، نیاز به بازار دارد، باید بازار درست کرد، تبلیغ کرد و مصرف اضافی ایجاد کرد و برای این مصرف اضافی ایجاد کردند باید ذهنها و زندگیها را تغییر داد.
او اظهار کرد: گردشی در زندگی بشر پیدا شده که منشأ استثمار، استعمار، حمله و جنگ شده است، یعنی جنگ ایجاد میکنند تا کالاها به فروش برسد! در حال حاضر انبارهای اسلحه انباشت شده و باید یک جایی جنگ به پا کرد تا این اسلحه به فروش برسد؛ اسلحه جدید تولید شده و لازم است اسلحههای قبلی سریعا به فروش برسد لذا به این نتیجه میرسند که بین دو کشور مسلمان جنگ ایجاد کنند تا بتوانند اسلحهها را بفروشند! به طور کلی وقتی قناعت برداشته شد، دنیا و انسانها به این سمت میروند و متاسفانه دنیای امروز اینگونه شده است.
پنج عنصر اخلاقی؛ صداقت، امانت داری، تواضع، قناعت و تقوا
دلشاد تهرانی با استناد به آموزههای علی (ع) پنج عنصر در اخلاق را عنوان کرد و گفت: اگر این پنج عنصر به زندگی انسان بیایند، زندگی خوب میشود، اول، صداقت و راستی و به معنای گسترده، عدم دروغ و ناراستی؛ دوم امانت داری و پایبندی به عهد و پیمان، سوم تواضع و فروتنی، چهارم قناعت و پنجم تقوا.
او به نکتهای درباره تواضع و فروتنی اشاره کرد و افزود: در خطبه ۱۹۲ نهج الیلاغه مطابق نسخه صبحی صالح، حضرت علی (ع) میفرمایند: «میان شما و دشمنتان ابلیس فقط یک قرارگاه نظامی بیشتر نیست و آن هم تواضع و فروتنی است، به محض اینکه برداشته شود، همه شما در دام شیطان هستید»، اما متاسفانه ما توجه نداریم که چقدر این تواضع و فروتنی در اخلاق، عنصر مهمی است.
اخلاق بر دین مقدم است
همه همت ما در دین به سمت دیگری رفته و اخلاق مفقود است
او ادامه داد: حضرت علی (ع) میفرماید: «بهترین نعمت که کفایت کننده زندگی است، اخلاق خوب هست» از این نکته در مییابیم که باید همه همت ما در دین به سمت اخلاق رود، اما در حال حاضر همت ما در دین به سمت دیگری رفته و اخلاق مفقود است.
دلشاد تهرانی به ویژگیها و چگونگی تربیت الهی اشاره و تصریح کرد: در خطبه ۱۹۲ علی (ع) میفرماید: پیامبر وقتی به دنیا آمد، خداوند برترین و بزرگترین فرشته خود را مامور تربیت ایشان کرد و فرمود: پیامبر را سلوک بده به راههای بزرگواریها و محاسن اخلاق عالم و نیکوییها و زیباییهای اخلاق جهانی.
دین اخلاق را تقویت و به زیرساخت اخلاق کمک میکند
او به مفهوم اخلاق جهانی اشاره و تصریح کرد: اخلاق جهانی یعنی اخلاق، پیشا دینی و مقدم بر دین است؛ دین اخلاق را تقویت و به زیرساخت اخلاق کمک میکند، اگر کسی اخلاق نداشه باشد در دین به هیچ جایی نمیرسد، نه دین را میفهمد و نه از هدایت بهرهای میگیرد. از آنجا که اخلاق مقدم بر دین است، دین مبتنی بر اخلاق شکل میگیرد و در حقیقت دین زیرساختهای اخلاق را محکم، استوار و تکمیل میکند لذا علی (ع) میفرماید که پیامبر را به اخلاق عالم آموزش دادند؛ سپس حضرت به خود اشاره میکنند و میفرمایند: پیامبر شروع به تربیت من کرد و هر روز از اخلاقی که آموخته بود به من یاد داد و در حقیقت یک پرچمی (نمونه عملی) برای من افراشت.
ساختار هفت گانه اخلاق در آموزههای امام علی (ع)
او به ساختار هفت گانه اخلاق در آموزههای علی (ع) اشاره و تصریح کرد: ما بیش از هر چیز باید اخلاق را یاد بگیریم، ساختار اخلاق در آموزههای علی (ع) ساختاری است که هفت عنصر دارد و باید به هر هفت عنصر توجه کنیم، آن عناصر عبارتند از: بینش ها، ارزش ها، گرایشها و قواعد کلی عملی ثابت حاکم بر زندگی مانند اصل تکریم که نمیتوانیم آن را نقض کنیم. مثلا شرور باید مجازات شود، ولی نمیتوانید تکریم آن را نقض کنید. به تبع این اصول، روشهای اخلاقی داریم که متغیر است، اما تابع اصول است. بر این پنج مساله دو چیز ظهور میکند، عملکردها و رفتارها و گویش ها. در حکمت ۱۱۳ علی (ع) بیان دیگری در نگاه به اخلاق دارد و میفرماید: «هیچ همراه و همدمی مانند اخلاق نیست» یعنی ما در زندگی بدون همراه و همدم نمیتوانیم، خوب زندگی کنیم و به گفته حضرت بهترین همدم اخلاق است، اگر این همدم با ما باشد، همدمهای دیگر هم با ما میمانند و اگر اخلاق را برداشتید همه چیز آسیب پذیر میشود. به عنوان مثال اگر اخلاق را شکستید، اقتصاد، سیاست، مدیریت، حکومت و فرهنگ هم فاسد میشوند؛ گاهی ما مقابل این پرسش قرار میگیریم که چرا انقدر اقتصاد نا به سامان است؟ این امر دلایل متعددی از جمله ساختاری دارد، اما دلیل زیرساختی آن این است که اخلاق شکسته است و به همین دلیل هیچ چیز سالم نمیماند.
داشتهها زمانی جای افتخار دارد که بر پایه اخلاق باشد
این پژوهشگر برجسته نهج البلاغه ادامه داد: گاهی انسانها به داشتههای خود افتخار میکنند، این افراد باید بدانند داشتهها زمانی جای افتخار دارد که بر پایه اخلاق باشد؛ در حکمت ۳۸ نهج البلاغه حضرت علی (ع) میفرمایند: «در میان عرب دو چیز اعتبار داشت، یعنی اگر عرب میخواست بگوید که این قبیله یا این فرد معتبر است، به دو چیز اعتبار میداد، یکی نسب و دیگری حسب؛ که اسلام گفت، اعتبار انسانها به نسب نیست و خداوند به صراحت گفت که ملاک ارزش انسانها یکی از پنج عنصر است، حسب هم یعنی اینکه چه چیزی در نظر عرب آن روز به حساب میآمد، اموری مانند جوانمردی، مهمان نوازی، پایبندی به عهد و پیمان و شجاعت؛ و امیرمومنان علی (ع) میفرمایند: «با ارزشترین ارزش ها؛ اخلاق نیکوست» یعنی اگر قرار باشد به انسانها بها و قیمت دهیم، علی (ع) میفرمایند که اخلاق نیکو را ملاک قیمت گذاری قرار دهید، اما اکنون ملاکهای قیمت گذاری بسیار تفاوت کرده است.
او با اشاره به اینکه علی (ع) تاکید داشت که نظام تربیتی، اجتماعی و فرهنگی باید بتواند بیش از هر چیز دیگری انسان اخلاقی تربیت کند، اظهار کرد: حکمت ۲۵۷ نهج البلاغه سفارش علی (ع) به کمیل است، یَا کُمَیْلُ، مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِای کمیل از خانواده و خاندان خود بخواه که روز را طی کنند (صبح را ظهر کنند و ظهر را به شام برسانند) در کسب اخلاق.
به این دنیا آمدیم که متخلق شویم
دلشاد تهرانی افزود: نگاه علی (ع) این است که زندگی یعنی کسب اخلاق و ما به این دنیا آمدیم که متخلق شویم. علی (ع) دیدند که کسی در حال مذمت زندگی این جهانی است، حضرت ناراحت و عصبانی شدند و گفتند: «إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا؛ زندگی این جهانی خانه صداقت، راستی و درستی است برای کسی که با او راست روبه رو شود؛ ما آمدیم کسب رحمت کنیم و موجود لطیف شویم و این غلظت ها، خشونت ها، نزاع و جنگ کم شوند و این امر یعنی اسلام رحمانی؛ اگر اسلام رحمانی نباشد، جز جنگ و تجاوز هیچ چیزی نیست.
او ادامه داد: در کلام ۲۲۰ نهج البلاغه علی (ع) میگوید، انسانهایی که تربیت شدند و به مقصد تربیت رسیدند، انسانهایی هستند که به کمالات اخلاقی دست یافتند، «قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ؛ عقلش احیا شده است» یادمان باشد خطرناکترین چیز در یک جامعه تضعیف عقل است، مراقب باشیم هیچ جا و در مقابل هیچ کسی عقل تعطیل نشود که بسیار خطرناک است، خداوند در قرآن میفرماید: انسان قرآنی، انسانی است که در مقابل آیات خداوند، در مقابل حرف خدا، عقل خود را تعطیل نمیکند.
سوره فرقان در بحثی عباد الرحمن را معرفی میکند؛ عباد الرحمن یعنی الگوهای انسانی و اخلاقی. یکی از ویژگیهایی که خداوند در سوره فرقان برای این افراد بیان میکند، این است که این افراد کسانی هستند که وقتی با آیات خدا روبه رو میشوند، چشم و گوش بسته نمیپذیرند یعنی حرف خدا را نیز چشم و گوش بسته نمیپذیرند! اما مسلمانان اینگونه تربیت نشدند.
دلشاد تهرانی گفت: ابن ابی الحدید میگوید، حضرت علی (ع) خطبه ۱۶ نهج البلاغه را اوایل حکومت خود ایراد کردند، در این خطبه حضرت در یک جملهای میفرمایند: «اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ؛ آگاه باشید! گناهان و خطاها اسب هاى سرکشى هستند که اهلش را بر آنها سوار مى کنند و لجام هاى آنها برگرفته مى شود و سرانجام آنان را در دوزخ سرنگون مى کنند!» سپس میفرمایند: «اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطایا ذُلُلٌ، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها، فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّهَ؛ آگاه باشید! تقواو پرهیزکارى و اعمال صالح مانند مرکب راهوار و رام و سریع السّیر مى باشد که اهلش را بر آن سوار مى کنند و زمام آن را به دستشان مى سپارند» بنابراین پنج مرکب یا همان پنج عنصر در زندگی میآید و اگر با این مرکبها به مقصد برسیم، اتفاقات بسیار خوبی در زندگی فردی و اجتماعی میافتد.
دلشاد تهرانی ادامه داد: در حکمت ۲۸۹ حضرت باز تاکید خود بر اخلاق را نشان میدهد و از یک برادر دینی با یکسری ویژگیهای اخلاقی صحبت میکنند، نظر بنده این است که ویژگیهایی که حضرت گفتند جزء با ابوذر نمیخواند. البته در تاریخ و حدیث مطالب زیادی علیه ابوذر جعل کردند، چون ابوذر یک تنه مقابل یک حکومت ایستاده است. روزی که عثمان ابوذر را تبعید کرد، یک فرمان دیگری هم داد و گفت: هیچ کسی حق ندارد ابوذر را مشایعت کند، هیچ کسی حق ندارد با ابوذر سخن بگوید، حکم حکومتی صادر شد، مروان حکم در مدینه ابلاغ کرد و همه شنیدند، وقتی علی شنید، حسن، حسین، عمار و عقیل را صدا کرد که بیایید و حکم حکومتی را بشنوید، این شاید اولین مخالفت مدنی بود و حکم حکومتی را شکستند و ابوذر را مشایعت کردند، در محل جدایی مروان رسید و خواست اجازه ندهد که حضرت او را رد کردند و خطبهای را درباره ابوذر و عظمت او ایراد کردند؛ بنابراین اینکه میگویند اگر آنچه سلمان میدانستند، ابوذر میدانستند، سخنانی است که علیه ابوذر جعل شده و هدفشان این بوده که بگویند ابوذر کم ظرفیت بوده، چون این کارها را کرده و امیرالمومنان از او دفاع کرده است. امیرمومنان در وصف ویژگیهای ابوذر میگوید: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ؛ ابوذر برادر خدایی است؛ فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ؛ بر شما باد این ویژگی ها» به عبارت دیگر حضرت تأکید میکند که به سراغ ویژگیها و اخلاقی که ابوذر دارد، بروید و در وصف اخلاق ابوذر میفرمایند: «فَالْزَمُوهَا؛ خودتان را ملازم آن کنید و «تَنَافَسُوا فِیهَا» و در اینها با هم رقابت کنید. تأکید حضرت بر این بود که بر سر مسایلی که نفیس و با ارزش هستند با هم رقابت کنید، اما متاسفانه امروز منافسه (رقابت، درگیری و مسابقه ای) به وجود آمده در عالم بر سر مسایلی غیر نفیس است از جمله اینکه مثلا من بیشتر دارایی داشته باشم! من بیشتر زمین داشته باشم و…، اما حضرت میگویند، منافسه بسیار ارزشمند، منافسه در اخلاق است. قرآن نیز میگوید: در خیرات از هم سبقت بگیرید، «تَنَافَسُوا فِیهَا»، چون واقعیتهای ما را میداند «فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیر؛ اگر استطاعتش را هم ندارید؛ یک مورد هم پی بگیرید بهتر از این است که به طور کلی خیرات را رها کنید. به طور کلی باید بگویم در نگاه الهی بخل و خیال پردازی نیست، در نگاه الهی واقع گرایی است.
هیچ خطری در زندگی، آسیب زاتر از خطر شکسته شدن نظام اخلاقی و ارزشهای اخلاقی نیست
این پژوهشگر برجسته نهج البلاغه به تأکید امیرمومنان علی (ع) بر توجه به خطر بی اخلاقی اشاره و اظهار کرد: هیچ خطری در زندگی، آسیب زاتر از خطر شکسته شدن نظام اخلاقی و ارزشهای اخلاقی نیست. حکمتی به علی (ع) نسبت داده شده و ابن ابی الحدید آن را در انتهای کتاب خود آورده، «عَدمُ الأدَبِ سبَبُ کلِّ شرٍّ؛ فقدان تربیت اخلاقی سبب و علت هر شری است» یعنی اگر میخواهید اقتصادتان درست شود، این صحیح است که اقتصاد باید نظاممند شود، اما اخلاق زیرساخت آن است لذا به تعبیر علی (ع) هرجا شری وجود داشت، این شر، محصول فقدان اخلاق و تربیت اخلاقی است. حضرت در خطبه ۱۷۶ میفرماید: «إِیَّاکُمْ وَ تَهْزِیعَ الاَْخْلاَقِ وَ تَصْرِیفَهَا؛ بپرهیزید از شکست اخلاق، اخلاق را دگرگون نکنید، اگر اخلاق را به هم بریزید همه چیز به هم میریزد» و جالب این است، امیرمومنان در موارد متعددی گفته اند بیشترین چیزی که نگران آن هستم و از آن میترسم، موضوع اخلاق است، حال اخلاق مدیریتی یا سیاسی یا عمومی و اجتماعی.
او ادامه داد: حضرت علی (ع) در خطبه ۲۸ نهج البلاغه میفرمایند: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى، وَطُولُ الْأَمَلِ؛ ترسناکترین چیزی که من بر شما از آن ترسانم، بی گمان این است، اتِّبَاعُ الْهَوَى پذیرفتاری هوای نفس و پذیرفتاری خودخواهی ها، میل ها، قدرت طلبیها و سودجوییها و وَطُولُ الْأَمَلِ آرزوهای دور و دراز» آرزوی دور و دراز انسان را بیچاره و ظالم میکند. در کلام ۴۲ نیز آمده است أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى، وَطُولُ الْأَمَلِ؛ چیزی که من بیش از همه بر شما بیم دارم و نگران و ترسان آن هستم؛ دو چیز است، اتِّبَاعُ الْهَوَى و طُولُ الْأَمَلِ.
دلشاد تهرانی در توضیح معنا و مفهوم اتِّبَاعُ الْهَوَى، گفت: هوای نفس، خودخواهی ها، میل ها، قدرت طلبیها و سودجویی ها، سد راه حق است به عبارت دیگر انسان به حق عمل نمیکند، خلاف حق میگوید، دروغ میگوید، حقه بازی میکند، جلوی حق را میگیرد، عدالت را میشکند و آخرت را فراموش میکند.
پژوهشگر سیره علوی ادامه داد: علی (ع) در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه میفرمایند: میدانید چرا انسانها به جان هم افتند؟ این برای او میزند، او برای این. دست هم را خوار میکنند به جای اینکه به یکدیگر کمک کنند؟ به جای این که خیرخواهانه نقد کنند، میکوبند و به جای این که دوستی کنند، کینه میورزند، این ضمیرهای منفی حاصل نگاههای بد، فهمهای غلط، بی اخلاقی، خباثت درون، دلهای پر کینه و بد دل، دلهای پر از سودجویی و دشمنی و قدرت طلبی است بنابراین زیر ساخت این عوارضی که در جوامع اسلامی دیده میشود، شسکته شدن اخلاق است.
ابتدا از خودمان آغاز کنیم
به خواستههای نادرست و غیراخلاقی میدان ندهیم
او به چگونگی پاسداشت از اخلاق اشاره و تصریح کرد: حضرت علی (ع) در خطبه ۸۶ نیز به نکته خوبی اشاره میکنند و میگویند: اخلاق را نشکنید و این امر را مراقبت کنید، برای پاسداشت و مراقبت از اخلاق قبل از اینکه از دیگران انتظار داشته باشیم باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم، به خواستههای نادرست و غیراخلاقی میدان ندهیم.
با رخصت دادن به خواستههای نادرست و غیر اخلاقی، راه ستمگری برای شما باز میشود
دلشاد تهرانی عواقب رخصت دادن به خواستههای غیر اخلاقی را بیان کرد و گفت: رخصت دادنها به خواستههای نادرست و غیر اخلاقی، راه ستمگری را برای شما باز میکند و در حقیقت آغاز ستم از همین جاست. نباید مقصر را دیگری یا عواملی بدانیم، بلکه اگر اشتباهی مرتکب شدیم، بگوییم که اشتباه کردیم و تقصیرهای خود را به گردن بگیریم و انسان اخلاقی دقیقاً دارای همین ویژگی است.