آنچه شخصیت واقعی انسان را شکل می دهد و «من» واقعی او محسوب می شود، بدن و جهازات بدنی او نیست، بلکه به تعبیر قرآن «نفس» و «روح» اوست که از نظر مقام و مرتبه وجودی در افقی مافوق ماده و مادیات قرار دارد.
جماران: یکی از اصول جهان بینی اسلامی که از ارکان ایمان مذهبی نیز محسوب می شود اصل ایمان به زندگی جاوید وحیات اخروی است. در عقیده اسلامی، ایمان به معاد شرط مسلمان بودن و منکر آن از زمره مسلمانی خارج است.
پیامبران الهی نیز همگی پس از اصل توحید، مردم را به ایمان به جهان دیگر و معاد دعوت کرده اند. در قرآن کریم هم صدها آیه به عالم پس از مرگ و مسائل پیرامون آن اختصاص یافته و اعتقاد به آن یکی از اصول مهم اسلام برشمرده می شود. (علامه طباطبائی در تفسیر المیزان" مجموع آیات معاد را حدود دو هزارآیه دانسته است.برخى دیگر از مفسران هم آیات معاد را تاهزار و چهارصد آیه گفته اند.)
مکاتب الهی بویژه آیین اسلام، حیات انسان را به دودوره ناپایدار (دنیا) و پایدار و جاوید(آخرت) تقسیم می نمایند و سعادت انسان را در گرو ایمان حقیقی به زندگی پس از مرگ دانسته اند. باور و ایمان به حیات پس از مرگ انگیزه ای است که انسان الهی اعمال و نیات خود را نیکو سازد و از اندیشه ها و اعمال بد پرهیز کند.
از نظر آیین اسلام؛ مرگ، نیستی و نابودی نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و پس از مرگ نیز حیات انسان به گونه ای دیگر ادامه می یابد.
آنچه شخصیت واقعی انسان را شکل می دهد و «من» واقعی او محسوب می شود، بدن و جهازات بدنی او نیست، بلکه به تعبیر قرآن «نفس» و «روح» اوست که از نظر مقام و مرتبه وجودی در افقی مافوق ماده و مادیات قرار دارد.
عالم برزخ، مرحله حائل میان زندگی دنیا وآخرت
یکی دیگر از اعتقادات اسلامی ذیل عقیده به معاد، باور داشتن به برزخ و مرحله حائل میان زندگی دنیا و حیات جاوید آخرت است. برخی از نحله های اسلامی می پندارند؛ انسان با مردن پایان می پذیرد، یعنی پس از مرگ دیگر شعور و ادراک و سرور و رنجی در کار نیست، تا آنگاه که قیامت کبری برپا شود و انسان حیات مجدد یابد. ولی آیاتی که صراحتاً حیات بلافاصله پس از مرگ را بیان می کنند دلیل قاطعی بر رد این نظریه می باشند. «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» و در پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که بر انگیخته می شوند.(مومنون/آیه 100)
همچنین از نظر قرآن کریم هیچکس در فاصله مرگ و قیامت کبری در خاموشی و بی حسی فرونمی رود. یعنی چنین نیست که انسان پس از مردن در حالی شبیه بیهوشی فرو رود و هیچ چیز را احساس نکند تا روز حشر و قیامت کبری برپا شود. بنابراین مطابق آنچه از آیات و روایات برمی آید در عالم برزخ حیات انسان ادامه می یابد و در این مرحله عقیده و ایمان افراد مورد پرسش قرار می گیرد و خیرات و مبرات وحسنات جاوید همچون هدیه ای موجب سرور و شادمانی ارواح فوت شدگان می شود.
نتیجه اینکه حیات دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیستند و بذر زندگی پس از مرگ در این دنیا به دست خودانسان کاشته می شود و سرنوشت اخروی انسان توسط خودش در دوران زندگی دنیایی تعیین می شود و رقم می خورد. براین اساس ایمان و اعتقاد پاک به جهان دیگر وحیات اخروی موجب می شود انسان با نیت خالص ومنزه از مکر و حقد وکینه به دنبال ساختن زندگانی جاوید توأم با نیک بختی باشد و ظلم و دروغ و تهمت و خیانت و فتنه انگیزی و... را مانعی جدی در راه تحقق آن بداند.
بنابراین عقیده به معاد از سویی ملازم انگیزه های عالی اخلاقی، ذوقی، مذهبی و الهی است و از سوی دیگر با پرهیز از گناه و دوری از غرایز نفسانی همراه است. انسان مؤمن به معاد، سعی خود را جهت کشف و رشد قابلیت های یک زندگی جاوید به کار می بندد و برنامه زندگی دنیایی خود را با نظام ایمان و عمل صالح تنظیم می کند. چنین انسانی هرگز مرتکب جنایت، فتنه انگیزی و فسق و فجور نخواهد شد. چرا که یقین دارد مجازات و مکافات اخروی تجسم اعمال زشت او و نعیم و پاداش آخرت نتیجه اعمال نیک او در همین دنیاست و انسان پس از مرگ جز باکردار خویش قرین نمی گردد.
هر دم از عمر می رود نفسی / چون نگه می کنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی/ مگر این پنج روز دریابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت/ کوس رحلت زدند وبار نساخت
عمر برف است و آفتاب تموز/ اندکی مانده، خواجه غره هنوز
هر که آمدعمارتی نوساخت / رفت و منزل به دیگری پرداخت
برگ عیشی به گور خویش فرست / کس نیارد زپس تو پیش فرست
هر که مزروع خود بخورد به خوید / وقت خرمنش خوشه باید چید
ای تهیدست رفته در بازار / ترسمت بر نیاوری دستار