جماران: اخلاق فطری در نهاد هرانسانی به ودیعه گذارده شده و انسان خوبی و بدی یک سری از اعمال را در باطن و درون خویش بدون تعلیم کسی درک می کند. این حالت که بخشی از سرشت انسان به شمار می رود، «اخلاق فطری» و یا «وجدان اخلاقی» نامیده می شود. قرآن کریم براین مفهوم تصریح کرده و می فرماید: « .... وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ...» خداوند ایمان را برای شما محبوب ساخت و آن را در دل هایتان بیاراست و کفر و نافرمانی و گناه را منفور گردانید.(حجرات آیه ۷)
برخی دیگر از حسن و قبح های اخلاقی هستند که به رغم ریشه داشتن در عمق وجود انسان از طریق تربیت شکوفا می شوند و خوبی و بدی آنها با پیروی از مکتب سفیران وحی و یا رجال بزرگ جهان، وجدان می شوند. به این دسته از حسن و قبح های اخلاقی، «اخلاق غیر فطری» و یا «اخلاق تربیتی» می گویند. برای شناسایی اخلاق فطری از غیر فطری قواعد و نشانه هایی است که با کمک آنها می توان این دو را از هم تفکیک کرد. اخلاق فطری به قوم، نژاد و صنفی اختصاص ندارد، بلکه در نوع بشر ظهور و بروز داشته و انسان تمایل به خوبی و یا نفرت از بدی را از کسی فرا نمی گیرد. همچنین، عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و آموزشی در پیدایش و توجه انسان بدان ها دخالتی ندارند، همچنان که تبلیغات خلاف هرگز آنها را ریشه کن نمی سازد.
سرشت انسان با یک سری سجایای اخلاقی درآمیخته و روح بشر بطور ناخودآگاه به سوی آنها کشیده می شود. راستگویی با قلم آفرینش بر صحیفه فطرت هر انسانی نوشته شده است، حتی انسان های آلوده و گناهکار سعی می کنند خود را پاک و درستکار جلوه دهند چرا که دستگاه آفرینش کمال خواهی را در نهاد هر بشری به ودیعه نهاده است.
قرآن کریم به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید:« فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» سوگندبه روح و خدایی که آن را آفرید و بدی ها و خوبی ها را بدان الهام کرد. (شمس آیه ۸) و یا در جای دیگر می فرماید:« وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ» راه خیر و شر و حق و باطل را به انسان نشان دادیم (بلد آیه ۱۰)
خداوند نه تنها در سرشت انسان میل به خوبی و تنفر از بدی ها را قرار داده بلکه روح سرزنش کننده ای در درون بشر تعبیه کرده است که هنگام گناه و پس از آن، انسان خود را سرزنش و ملامت می کند. « لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ
؛وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ» سوگند به روز رستاخیز و سوگند به روح سرزنش کننده (قیامت آیات ۱ و ۲)
یک چنین ادراکات فطری نمی تواند به قول اندیشمندانی همچون فروید مولود منهیات اجتماعی و یا معلول خواهش های واپس زده و سرکوفته باشند. چرا که به تعبیر امیر مؤمنان علی (ع) «کسی که برای او واعظ و اندرز دهی از درون نباشد (که او را از کارهای زشت باز دارد) هرگز برای چنین شخصی پند دادن و نصیحت کردن از خارج سودمند نخواهد بود و گفتار دیگران درباره او مؤثر واقع نخواهد شد» (نهج البلاغه خطبه ۷۸)
درهرحال تربیت اثر فوق العاده ای درروحیات و رفتار انسان دارد و شکوفایی برخی از صفات برجسته و فضایل در انسان در گرو تربیت صحیح است وانسان بسیاری از خصلت ها را از محیط تربیتی خود کسب می کند. از این رو اسلام برای سالم سازی اجتماع و حفظ سلامت آن فرایضی را درنظر گرفته است. مانند نماز و روزه که بی تردید اثر تربیتی بسیار والایی در انسان دارند. اما همواره بایستی این حقیقت را درنظر داشت که تربیت خوب و رسیدن انسان به شرافت و منقبت فضیلت از طریق تربیت به دلیل آن است که فضایل ریشه در نهاد آدمی داشته و با تربیت خوب شکوفا می شوند. تربیت همانند بارانی است که زمین مستعد را با طراوت و ثمرده می کند والا در زمین شوره زار با وجود باران حاصلی به دست نخواهد آمد.
سقراط و ارسطو دو دانشمند معروف یونان باستان، معتقدند که رهبری صحیح غرائز و بارور ساختن فضیلت ها و اخلاق در نهاداجتماع در سایه علم به خوبی ها و بدی ها مقدور است. بدین معنا که هرگاه آحاد جامعه ای به ارزش خوبی و قباحت بدی آگاهی یافت، آن جامعه به فضایل اخلاقی گرایش یافته و از رذایل دوری می جوید و نتیجه اینکه پایه های اخلاق را تنها علم و دانش تشکیل داده و «اخلاق در سایه علم» قادراست به درمان جامعه بحران زده بیاید.
جای گفت وگو نیست که افزایش سطح آگاهی و دانش اثر مطلوبی بر کاهش جرایم اجتماعی داشته و در ترمیم ناهنجاری ها مؤثر است. اما این سخن را نمی توان به طور کامل و قطعی پذیرفت زیرا همیشه و در همه موارد مرتکبین جرایم اجتماعی و کسانی که اصول اخلاقی را زیر پا می نهند الزاما افراد بی بهره از دانش نبوده اند و نگاهی به لیست بزهکاران و جنایتکاران این نظریه رامخدوش می سازد. چه بسا افراد تحصیلکرده که به دلیل ضعف مبانی اعتقادی دچار جرم های بزرگی می شوند.
بعدها کسان دیگری که به نارسایی این نظریه وقوف یافته بودند، با تعویض جای «علم» با «عقل» درصدد ترمیم نظریه اندیشمندان یونان باستان برآمدند با این توضیح که درپرتو پرورش عقل و خرد انسان می توان از آمار جرم و گناه کاست و فضیلت ها را در نهاد انسان پرورش داد.
این نظریه نیز در نارسایی دست کمی از نظریه قبلی ندارد. زیرا عقل و خرد می تواند تا حدود زیادی از طغیان غرایز بکاهد. اما عقل نیز در برابر خواسته ها و تمایلات دیو شهوت به سان کاهی در برابر امواج کوبنده دریا است.
عقل در مواقع عادی با فروغ طبیعی خود پهنه زندگی را روشن ساخته و انسان را از سقوط در دره نابودی بازمی دارد. اما درمواقع طغیان غرایز این روشنایی آنچنان کم فروغ می شود که انسان گمراه شده و در دره مهیب غرایز سرکش سقوط می کند.
«فروید» و پیروان وی برای چاره جویی آسیب پذیری اجتماع از ناحیه بحران غرایز موضوع تربیت و آموزش اصول اخلاقی و انسانی از بدو کودکی را مطرح کردند و مدعی شدند چون جرایم و ضداخلاق از روح قانون شکن سرچشمه می گیرد بایستی افراد از کودکی تربیت و اهمیت ارزش ها و اصول را فراگیرند . در این صورت در بزرگسالی عمل و احترام به قانون بخشی از شخصیت افراد خواهد بود.
در تئوری فروید و پیروانش به رغم نکات قابل اتکا از یک نکته غفلت شده است و آن اینکه انسان هر چند با اصول اخلاقی تربیت شده باشد برای مقاومت در برابر امواج غرایز سرکش احتیاج به انگیزه و پناه گاه های مستحکم تری دارد. زیرا تمایلات نفسانی گاهی آنچنان روح و روان انسان را دچار تلاطم می کند که تربیت منهای باورهای دینی توان مقاومت دربرابر آن را ندارد.
ازاین رواندیشمندان غربی، با طرح اخلاق انتفاعی، منافع مادی را اساس رعایت های اخلاقی در جامعه قرارداده و با توجیه اینکه منافع مادی و آسایش جمعی انسان ها در رفتار مؤدبانه و رعایت اصول اخلاقی و به رسمیت شناختن و پرداخت حقوق یکدیگر می باشد، سعی نموده اند کمبودهای معنوی جوامع غربی را جبران کنند.
این نظرگاه نیز نوعی انحراف از کمال انسانی محسوب شده و انسان را ولو انسان مؤدب و اخلاقی درسطح مادیات نگه می دارد وتاحد یک ابزار که مایه رونق اقتصادی است تنزل داده و اهداف بلند آرمانی و انسانی انسان را نادیده می گیرد و گرایش های کمال طلب انسان را معطل می گذارد. اسلام اما با ارائه اخلاق متکی به مذهب و با پشتوانه قراردادن عقیده به پاداش و کیفر روز بازپسین راهی را نشان می دهد که هم به کنترل غرایز منجر می شود و هم به نیازهای فطری انسان پاسخ می گوید و افق های کمال را پیش روی انسان می گشاید.