اجازه دهید در پایان به این نکته مهم اشارت کنیم که روزه را کم و بی اهمیت تصور نکنیم که چیزی معادل این واجب الهی نیست.
جماران، بگذارید از ابتداء شروع کنیم؛ باتوجه به ظرفیت بالای دین، درباره«روزه» سوال دارم!
و سئوال من بیرون از محوریت«یسئلونک»[ ای پیامبر از شما پرسش میکنندوشما پاسخ بده..] که واژه آشنای قرآنی است، بیرون نیست.
دانشمندان دینی به اتفاق گفتند: درباره اعتقادات تان می توانید سوال کنید تا به طمانیه برسید و در نتیجه آن مسئله اعتقادی را باور کنید و یا حتی باور نکنید. ولی درباره ی«احکام» که دستور در جهت مناسک دینی است و در اصطلاح فقهی به«تعبدیات» معروف است؛ سوال بی معناست و مهم توجه به انجام آن دستور است و مکلف در صورت عدم اجتهاد، باید تقلید کند.
این سخن آنچنان معروف است که در رساله های مراجع آمده.
اما اجازه دهید بگویم؛ سئوال داشتن و سوال کردن در مورد«تعبدیات» ، هیچ منع شرعی و عقلی ندارد و آنچه مطرح است این است که ممکن است«عقل» نتواند همه ی زوایا و جزئیات دستورات شریعت را درک کند ، اما چه اشکالی دارد سوال کند و به زوایای آن حکم فقهی در حد توان آگاه و آشنا شود؟
علامه طباطبائی(ره) برخلاف اندیشمندان«تعبدمحور»، بر اجازه سئوال در تعبدیات صحه گذاره و می نویسد:
«خداوند هرچند از ما اطاعت مطلق و بدون قید و شرط خواسته، اما رضایت نداده که "احکام" و "معارف" که به ما ارائه می کند چشم بسته و کورکورانه و بدون تفکّر، اخذ کنیم . بلکه او میخواهد که "علل" احکام و قوانین برای ما روشن شود.» (المیزان، ج۲ص۱۹۷)
سئوالات مان را از اینجا آغاز می کنیم :
۱ ) چرا عبادت؟
پاسخ روشن است چون باید شکر گذار مُنعم باشیم. و از سوی دیگر ؛ اگر عبادت از زندگی بشر در هر کیش و آیینی جمع شود، خدا می داند چه ها که نشود و طغیان آدمی به کجا که نرسد؟!
با وجود این همه آیین بنام اسلام ویهود ومسیحیت و بودا و هندو و کمونیستِ خلق گرا و... این همه جنایت می شود، اگر انسان پا بند این اسم ها نبود چه می کرد!؟
"إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى. انسان همینکه خود را بینیاز میپندارد٬ طغیان میکند! (علق/۶)
۲) چرا روزه؟
روزه چیز تازه ای نیست؛ از مصر و یونان و روم قدیم و حتی در میان بت پرستان و هندویان این عبادت پذیرفته شده بوده و هست، تا برسیم به ادیان توحیدی که همه آنها دارای عبادتی بنام روزه هستند.
روزه؛ درمیان ادیان، ازمنع از سخن گفتن تا منع از خوردن گوشت، و منع ازهمه ی خوردنی ها و نوشیدنی هارا شامل می شود.
در همه ی ملل و ادیان برای علت روزه عللی را طرح می کنند؛
برخی می گویند؛ روزه باعث«رضایت آلهه» است که این سخن در میان بت پرستان مطرح است و دیگرانی می گویند؛ روزه مبادله حاجت است که روزه می دهیم و حاجت می گیریم . و برخی دیگر بر این باورند که روزه رضایت رب است.
اما بر اساس فرهنگ غنی قرآنی؛ انسان دارای شاخصه مهمی بنام«فقر» است؛ فقر در تمام جهات و جوانب ضروری سایه افکنده و روزه که عبادتی خاص است می تواند در جهت پر کردن خلاء های بزرگ انسان، آدمی را مدد رساند و باعث ارتقاء به درجات روحانی شود. روزه می تواند با ایجاد فاصله از لذایذ میسر را هموار سازد.
خارج بحث عبادت بودنِ روزه، بزرگان تصریح کرده اند؛ روزه، دارای اثر وضعی است و آن؛ «تقویت اراده» است و بعد با تقویت اراده، هر «محالی» برای انسان «ممکن» می شود.
چون اصلا دوری از لذت جسمی و جنسی چه با قصد روزه و چه با قصد غیر آن، اراده آفرین است.
در باور شیخ الرئیس بوعلی سینا؛ «اراده» اولین منزل سیر آدمیت است که مهمترین سهم در اصلاح حالات درونی را به همراه دارد.
پس اسلام نمی خواهد مردم بی جهت دهانشان را ببندند، بلکه می خواهد با روزه گرفتن انسانها اصلاح شوند.
و این اراده وقتی در جانب معنویت و خدای متعال قرار گیرد باعث اصلاح می شود و برای آدمیان والاتر، باعث مراتب بالای«اخلاص» می شود که و درپایان مقاله به آن خواهیم پرداخت.
۳) چرا وجوبِ روزه؟
روزه عبادت سختی است و اسلام«شریعت سهله» است، بله؛شاید در گذشته روزه سهل بوده، یعنی درصدر اسلام مشکل و چند پارگی برای زیست روزمره انسان ها ایجاد نمی کرد و مصداق عسر و حرج و تکلیف فوق طاقت نبوده چون زندگی روزمره و کار و تلاش روزانه نیز عمدتا با طلوع آفتاب و غروب آن تنظیم می شده، اما امروز زندگی آدمی متفاوت است؟
این سئوال مهم پاسخ روشن و مستدل می طلبد.
جواب در این نکته است که روزه یک واجب مطلق و بدون در نظر گرفتن شرائط نبوده و نیست.
وقتی قرآن توجه دارد که سفر می تواند نارسایی هایی در انسان ایجاد کند و می آید وجوب روزه را بر می دارد و بلکه روزه در سفر را حرام اعلام می کند ، پس معلوم می شود که حساب دقیقی در کار است.
علامه طباطبایی(ره) تصریح می کند براساس قرآن روزه برکسی واجب است که«استطاعت و قدرت» روزه گرفتن داشته باشد و عذرموجهی نداشته باشد؛ وجوب الصوم للمستطیع غیر المعذور(المیزان ۱۲۶/۱۴)
ملاحظه کنید؛ در برداشته شدن وجوب روزه نسبت به بیمار ، نه تنها یقین به ایجاد بیماری و یا ادامه و شدت آن وجوب روزه را کنسل می کند بلکه حتی«احتمال ضرر» برای رفع وجوب کافی است، و بلکه بالاتر ؛ حتی«خوف ضرر» هم در صورت روزه گرفتن باعث عدم وجوب روزه می شود.
پس گرچه زیست انسانها در این دوران با صدراسلام متفاوت است اما خطوط اصلی که با سهولت آمیخته شده تغییری نکرده و نخواهد کرد.
دونکته علمی:
اولا؛ مااز اهل سنت جلوتر هستیم چون آنان روزه در سفر را مکروه می دانند ولی ما حرام می دانیم چرا که، رفع وجوب روزه برای مسافر«رخصت» نیست تا بشود آن را با استحباب و یا کراهت دستکاری کرد بلکه«عزیمت» است و آیه«فمن منکم مریضا او علی سفر» در بیان قانون ومقام تشریع است.
و ثانیا؛ برخی علما مانند سیدمحمدحسین فضل الله، سخنی شفاف تر از علامه طباطبایی در باب«استطاعت» که در سطور بالا نقل کردیم دارند که؛«استطاعت» دارای یک مفهوم محوری در فقه است و در همه جا ملاک است؛ در نتیجه در کشورهایى که روزشان به ۲۲ ساعت می رسد روزه بر آنها واجب نیست.
۴) چرا یک ماه؟
برخی امروزه می گویند؛ روزه واجب بر مسلمین سه روز است.
منشا این سخن، بعضی مفسرین اهل سنت است که گفتند: قبل از رمضان سه روز در هر ماه بوده یعنی ۳۶ روز به اضافه روز عاشورا ۳۷روز.
بر اساس نظر علامه طباطبائی(ره) مفسر بزرگ قرآن؛ این گمان، باطل است؛ چون در آیه نفرموده روزه«سه روز» است، بلکه فرموده«ایام معدودات» یعنی؛ روزهای مشخص و شمارش شده، و این روزهای شمرده شده به علت اینکه بعدش«شهررمضان» آمده و هر ماهی ۳۰ روز است پس روزه واجب ۳۰ روز است و نمی تواند سه روز باشد. در پایان هم علامه طباطبائی می گوید: این اینجور معنا کردن قرآن ، به جان خودم قسم که بازی با قرآن است! (المیزان ج۲ ص ۷ ببعد)
از آنجا که این شبهه در این روزها فرا گیر شده که روزه واجب«سه روز» است، اجازه دهید توضیح کوتاهی تقدیم داشته باشم.
معدود یعنی شمارش شده، نه عدد سه، چون؛ در قواعد عربی؛ ایام جمع است و اقل آن سه می شود.
اما در همان قواعد عربی تصریح شده این«اقل گیری» درصورتی است تعداد مشخص از آن جمع، تصریحا و یا کنایتاً بعد از معدودات، ذکر نشده باشد. در حالیکه در قرآن معدود به ماه مقید شده یعنی آن مقدار مشخص وجوب روزه یک ماه یعنی سی روز است، در آیه بعد که در ردیف آیه روزه است فرمود:«شهررمضان الذی انزل فیه القرآن».
واگر روزه این عبادت مهم و جهان شمول، برای مسلمین سه روز بوده، چرا تاریخ آن را ثبت نکرده؟! مگر امکان دارد مسلمین در طول این اعصار سه روز روزه گرفته باشند و تاریخ اسلام و جهان از آن بی خبر باشد؟!
و نیز اگر طبق نقل تعدادی بسیار اندک از مفسرین اهل سنت ابتداً سه روز بوده و بعد دستور به یک ماه شده! چرا همان اهل سنت به آن سه روز روزه روز عاشورا را اضافه کردند؟! پس باید بگویند ایام معدودات بیش از سه روز است، و این حرف را هیچ کسی نگفته!
ملاحظه می فرمایید شبهه اینکه روزه واجب؛ سه روز است، رسوا ترین شبهه دینی است.
سخن آخر:
راه شریعت در مورد رمضان و روزه را تشریح نمودیم و پیرایه های ناصواب را از آن زدودیم و ترخیص روزه نگرفتن برای عده ای که در مضیقه هستند را برشماردیم.
اجازه دهید در پایان به این نکته مهم اشارت کنیم که روزه را کم و بی اهمیت تصور نکنیم که چیزی معادل این واجب الهی نیست.
مراقب باشیم برخی از ناسازگاران با دین به قول علامه طباطبایی با بازی کردن با قرآن، این معنویت بزرگ را از ما نستانند.
میوه روزه،ارتقاء روحی است. به تعبیر استادمطهری(ره)؛ برنامه ماه رمضان، "انسان سازى" است؛ انسان معیوب، تبدیل به انسان سالم و انسان سالم تبدیل به انسان کامل می شود.
روزه تاثیر بر نهانِ نهان آدمی دارد و این کار از نماز با همه قدرتش در دوری از منکر ... و از حج و جهاد با همه سختی و جانفشانی، ساخته نیست.
حضرت فاطمه زهرا(س) در خطبه معروف خود فرمودند: «فَرَضَ اللّه ُ الصِّیامَ تَثبِیتا لِلإخلاصِ؛
خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»
و کالای پر قیمت و پر مشتری در عالَم غیب، آن کالایی است که مملو از "اخلاص" باشد و به دست آوردن این غنیمت بزرگ یعنی؛ اخلاص، درمیان همه عبادات از روزه ساخته است. این همان پذیرایی خدا از میهمانان ماه رمضان است. چه تعبیر عجیبى دارد پیغمبر اکرم(ص) در عظمت ماه رمضان که فرمودند: «در این ماه شما را به میهمانی خدا دعوت کروه اند؛ دعیتم فیه الی ضیافةالله».
درحدیث قدسی که مورد اهمیت بزرگانی چون حضرت امام(س) و علامه طباطبائی(ره) است وارد شده که خدا فرمود:«الصوم لی وانا اجزی به»
این حدیث براساس معلوم و یا مجهول بودن کلمه«اجزی»؛ یابه معنای«من جزاءمی دهم» است و یا؛ «من جزای او می شوم».