علی مطهری گفت: شهید مطهری بیان می کنند که باید عزاداری سنتی داشته باشیم و نباید روشنفکری کنیم که سینه زنی و زنجیر زنی ممنوع شود، اما باید صحیح باشد و شعارهای امام حسین(ع) زنده شود؛ شعارها نیز باید درست و حرکت بخش باشند و روح را زنده کنند و فقط مظلومیت امام حسین(ع) را نبینیم بلکه جنبه حماسی واقعه عاشورا را نیز بیان کنیم تا برای امروزمان مفید باشد.
به گزارش شفقنا: شهید استاد مرتضی مطهری که با دغدغه خاص به بررسی موضوعات اسلامی می پرداخت، نسبت به حادثه عاشورا حساسیت و عنایت فوق العاده ای داشت. گر چه در این باره تألیف و اثری مکتوب توسط خود استاد نیست، اما گویا آنچه در نظر داشته بر قلم جاری کند، در سخنرانی های خود اظهار نموده است. «حماسه حسینی» عنوان سه جلد کتاب از استاد شهید است. این مجموعه مشتمل بر سخنرانی ها و یادداشت های ابتدایی و غیر تفصیلی استاد مطهری است که از حدود سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶ شمسی ایراد و نوشته شده است. شفقنا در گفت وگو با فرزند استاد مطهری، دکتر علی مطهری ابعادی از کتاب پدر و نظرات خود در مورد واقعه عاشورا را به بحث و بررسی گذاشت.
دکتر علی مطهری حماسه امام حسین(ع) را مقدس دانست و عنوان کرد: حادثه عاشورا یک واقعه حماسی است و صرفاً تراژدی نیست. یک حادثه ای که صرفا موجد غم و اندوه باشد نیست بلکه بیشتر جنبه حماسی دارد و باید جنبه حماسی را بیشتر زنده کنیم. نباید به نوعی این حادثه را معرفی کنیم که گویی امام حسین(ع) مجبور شد و جنگید و بسیار مظلومانه شهید شد بلکه جنبه حماسی، حمیّت و صلابت این حادثه را زنده کنیم که باعث زنده شدن جامعه شود.
مطلب پیشنهادی
آموزش زبان در محیطی شاد و کودکانه همراه با اردوی آموزشی در تهران!
او معتقد است که عده ای همچنان تحریفاتی را وارد قیام عاشورا می کنند و روحانیت موظف است به این مسایل ورود کند و آنچه صحیح می باشد را به اطلاع مردم رساند، اما متأسفانه شاهدیم که روحانیت در بیان برخی از تحریفات واقعه عاشورا شجاعت لازم را ندارد، منظور شجاعتی است که استاد مطهری از آن برخوردار بودند.
دکتر مطهری همچنین می گوید: در گذشته حتی قبل از انقلاب در مجالس بزرگداشت حادثه کربلا، کسی سخنرانی می کرد و سپس در حد حداکثر نیم ساعت عزاداری و مداحی می شد، ولی امروز بیشتر مداحی و سینه زنی است و به نظر من درست نیست و باید تعادلی بین مساله سخنرانی و سینه زنی و عزاداری ایجاد کنیم. اگر سخنرانی ها مفید و پر مغز باشد، مردم استقبال می کنند منتها گاهی افرادی در مساجد اجازه نمیدهند که سخنرانی انجام شود.
دکتر مطهری اظهار کرد: معتقدم با توجه به شرایط فعلی کشور، پیامی از میان پیام های امام حسین(ع) که امروز باید بسیار به آن توجه داشت، مبارزه با ظلم، برقراری عدالت و نبودن تبعیض است. در کلمات امام حسین(ع) هم اشاره به این موارد وجود دارد، حضرت می فرمایند:«آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و به باطل عمل می گردد.»
متن گفت وگو با دکتر علی مطهری را می خوانید:
* از نظر استاد مطهری و با استناد به کتاب «حماسه حسینی»، اهداف امام حسین(ع) از قیام عاشورا و حضور در سرزمین کربلا چه مواردی بود؟
اگر بخواهیم در یک کلمه بیان کنیم، هدف امام حسین(ع) اصلاح در امت جدشان و جامعه اسلامی بود که حضرت این هدف را به بیان های مختلفی عنوان کردند. در همان ابتدا که ایشان از مدینه به سوی مکه حرکت کردند، فرمودند: «إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّهِ جَدّی؛ من برای جاه طلبی، آشوبگری، فساد و ستمگری قیام نکردم بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم». امام حسین(ع) این هدف را با بیانات مختلف و در مواقع متفاوت ذکر کردند و نباید اینگونه تحلیل کرد که امام حسین(ع) از روی اضطرار مجبور شدند مقاومت کنند و بجنگند. متأسفانه برخی از افراد قیام امام حسین(ع) را اینگونه تفسیر می کنند که انگیزه ایشان دعوت مردم کوفه بود و امام هم پذیرفت و به سمت مکه و سپس کوفه حرکت کرد، اما سپاه حر بن یزید ریاحی مانع شد و امام که راه برگشتی نداشت، چاره ای غیر از مقاومت بر سر راه خود نمی دیدید لذا مجبور بودند که عزت را بر ذلت ترجیح دهند. بنده معتقدم که این تفسیر، درست نیست و ارزش قیام امام حسین(ع) را پایین می آورد.
امام حسین(ع) از ابتدا اعلام کردند که هدفشان اصلاح در امت پیامبر(ص) است و قیام ایشان براساس امر به معروف و نهی از منکر بوده است چون شرایط به گونه ای بود که اگر امام حسین(ع) قیام نمی کردند، دیگر اثری از اسلام باقی نمی ماند به این دلیل که خلافت را موروثی کرده بودند و معاویه فرزند خود یزید را به عنوان خلیفه معرفی کرده بود. همچنین یزید شخصیت خاصی داشت و بسیار فاسد بود و در حقیقت چنین فردی می خواست در جای پیامبر(ص) قرار گیرد. امام حسین(ع) احساس کردند که اگر در این شرایط سکوت کنند اثری از اسلام نخواهد ماند.
امام حسین(ع) در زمان معاویه نیز ۱۰ سال امام بودند، ولی هیچ قیامی نکردند به خاطر اینکه معاویه ظاهر اسلام را حفظ میکرد و هنوز خلافت موروثی نشده بود و این شرایط به وجود نیامده بود. بنابراین امام حسین(ع)در زمان یزید تصمیم به قیام داشت، حال چه مردم کوفه از ایشان دعوت می کردند و چه دعوت نمی کردند. در مورد مساله بیعت نیز همین واقعیت وجود دارد. از امام حسین(ع) برای یزید بیعت می خواستند و امام بیعت نمی کرد. معتقدم که حتی اگر این دو عامل یعنی بیعت خواستن و دعوت مردم کوفه نبود، باز هم امام حسین(ع) قیام میکردند. پس هدف امام حسین(ع) اصلاح بر اساس امر به معروف و نهی از منکر بود.
در مساله بیعت، وظیفه امام حسین(ع) این بود که پاسخ منفی دهند و بگویند که قبول نمی کنم، در مساله دعوت مردم کوفه نیز وظیفه امام(ع) این بود که پاسخ مثبت دهند و بگویند حال که شما آماده هستید، من هم آماده هستم، برای اینکه پاسخی به تاریخ و آیندگان داده باشند و کسی نگوید که چنین فرصتی برای امام حسین(ع) بود و امام این فرصت را از دست دادند. امام حسین(ع) خواستند از این طریق با مردم و آیندگان اتمام حجت کرده باشند، اما شاید خود ایشان هم میدانستند که مردم کوفه بعداً به خاطر شدت فشاری که بر آنها از سوی یزید و ابن زیاد خواهد آمد، عقب نشینی میکنند. ولی وظیفه امام(ع)این بود که بپذیرد، لذا پذیرفت و به سمت کوفه حرکت کرد. انگیزه اصلی امام امر به معروف و نهی از منکر بود و همین عامل سبب شد به حرکت خود ادامه دهند.
* از سخنرانی ها و یادداشت های استاد مطهری که در کتاب حماسه حسینی جمع آوری شده حدود ۱۷ سال میگذرد، کارآمدی و ناکارآمدی این کتاب تا به امروز و برای امروز را چطور می بینید؟
کتاب «حماسه حسینی» بسیار موثر بوده و مورد اقبال بسیاری واقع شده است. نوبت چاپ این کتاب که بالای صد است نشان می دهد که تا چه میزان مورد اقبال مردم واقع شده و هنوز هم استقبال زیادی از آن میشود و بسیار در نگاه مردم به واقعه کربلا و نوع وظایفی که ما داریم و عکس العملی که باید نشان دهیم و همچنین نحوه عزاداری هایی که باید داشته باشیم، تأثیر داشته است.
کتاب «حماسه حسینی» حادثه عاشورا را تحلیل می کند، هم عقل و هم قلب و دل انسان ها را اقناع می کند چون اگر بخواهیم صرفاً به یکی از این دو جنبه بپردازیم و تنها یک تحلیل عقلی از این موضوع داشته باشیم و عواطف مردم تحریک نشود، اثر خود را نخواهد داشت یا اینکه صرفاً به تحریک عواطف مردم بپردازیم و هیچ تحلیل منطقی و عقلی برای آن بیان نکنیم؛ این هم یک امر زودگذری خواهد بود و خیلی موثر واقع نمی شود. لذا درباره حادثه کربلا باید هم عقل و هم دل و قلب و عواطف مردم را اقناع کنیم؛ اینکه صرفاً به یکی از این دو بپردازیم، درست نیست.
در گذشته گروه هایی بودند که صرفاً می خواستند یک تحلیل اجتماعی و جامعه شناسی از حادثه عاشورا داشته باشند و نگاهی عاطفی به این حادثه نداشتند، ولی امروز بیشتر، عواطف را پر رنگ می کنیم به این صورت که تنها سینه زنی و زنجیر زنی را مورد توجه قرار می دهیم بدون اینکه حاضر باشیم تحلیلی درباره این حادثه داشته باشیم و حقایق را به گوش مردم برسانیم که اساساً فلسفه حرکت و قیام امام حسین(ع) چه بوده است. مجالس سوگواری حسینی منحصر شده به سینه زنی و عزاداری و کمتر سخنرانان صحبت می کنند و در ایام تاسوعا و عاشورا تقریباً کار از دست روحانیون خارج می شود و بیشتر در دست مداحان است. در صورتی که باید یک تعادلی در این زمینه ایجاد شود، به این صورت که هم به سخنرانی و تحلیل درباره این حادثه بپردازیم و هم اشباع عواطف مردم مورد توجه واقع شود. در گذشته حتی قبل از انقلاب، چنین روشی بود. مثلاً در مجالس بزرگداشت حادثه کربلا، کسی سخنرانی می کرد و سپس در حد حداکثر نیم ساعت عزاداری و مداحی می شد، ولی امروز بیشتر مداحی و سینه زنی است و به نظر من درست نیست و باید تعادلی بین مساله سخنرانی و سینه زنی و عزاداری ایجاد کنیم.
* به ضرورت ایجاد تعادل میان سخنرانی و مداحی در مجالس سوگواری امام حسین(ع) اشاره کردید و بیان کردید که مداحان در محوریت قرار گرفتند و سخنرانی ها کمرنگ تر شده است، دلیل این مساله را چه می دانید؟ آیا اقبال عمومی به سخنرانی ها کاهش یافته است؟
اگر سخنرانی ها مفید و پر مغز باشد، مردم استقبال می کنند منتها گاهی افرادی در مساجد اجازه نمیدهند که سخنرانی انجام شود لذا ابتکار عمل را بیشتر مداحان به دست می گیرند. ائمه جماعت مساجد باید تدبیر و مدیریت کنند و اصلاحاتی در این زمینه انجام دهند.
* کتاب «حماسه حسینی» چه پیام هایی برای وعاظ، سخنرانان، مبلغین و جامعه دانشگاهی دارد؟ این گروه ها تا به امروز چه میزان به پیام های این کتب توجه کردند و از آن استفاده نمودند؟ چقدر از سبک «حماسه حسینی» در سخنرانی ها استفاده می شود؟
استاد مطهری در کتاب «حماسه حسینی» از جنبه های مختلف حادثه کربلا را بررسی کردند. یکی از نظر حماسه بودن این حادثه است که اساساً این حادثه یک واقعه حماسی است و صرفاً تراژدی نیست. یک حادثه ای که صرفا موجد غم و اندوه باشد نیست بلکه بیشتر جنبه حماسی دارد و باید جنبه حماسی را بیشتر زنده کنیم. نباید به نوعی این حادثه را معرفی کنیم که گویی امام حسین(ع) مجبور شد و جنگید و بسیار مظلومانه شهید شد بلکه جنبه حماسی، حمیّت و صلابت این حادثه را زنده کنیم که باعث زنده شدن جامعه شود. ولی می بینید که ما بیشتر به جنبه تراژدی و مظلومیت امام حسین(ع) می پردازیم و حتی دروغ هایی جعل می کنیم که امام حسین(ع) برای دریافت آب التماس و طلب می کرد که به من یک قطره آب دهید. چنین مواردی اصلاً در تاریخ کربلا وجود ندارد.
حماسه مقدس بودن یک واقعه چند شرط و نشانه دارد، یکی اینکه آن واقعه برای منافع شخصی، خانوادگی، قبیله، شهر، کشور و قاره خود نباشد بلکه برای صلاح بشریت بوده و جنبه عمومی داشته باشد در این صورت می توانیم بگوییم که یک حماسه مقدس است.
ما وقایع حماسی داشتهایم که ملت ها آنها را حماسی می دانند و رهبران برای گرفتن منافع ملت فداکاری کردند، ولی این حماسه ها مقدس نبودند چون برای منافع خود و ملت بوده و جنبه نژادی داشته و برای بشریت نبوده است. اما حماسه کربلا برای بشریت بوده و جنبه عمومی دارد لذا مقدس است و می بینیم که همه دلها به سوی این حادثه جلب می شود.
یکی دیگر از مشخصات یک حماسه مقدس این است که شعله ای در تاریکی است یعنی زمانی که خفقانی وجود دارد و ظلمت همه جا را فرا گرفته، شعله ای روشن می شود و حادثه کربلا این چنین بوده است. در زمان خفقان بنی امیه که کسی جرأت نمی کرد از حکومت انتقاد کند یک باره چنین حرکتی ایجاد می شود و شعله ای در تاریکی به وجود می آید؛ این موارد حماسه حسینی را مقدس کرده است.
نشانه سوم برای اینکه یک حماسه مقدس باشد، این است که از یک رشد و بینش نیرومندی برخوردار است یعنی در حالی که مردم عادی خطر را احساس نمی کنند، رهبر این حرکت خطر را احساس می کند و می فهمد که باید اقدام شود. شما می بینید که در دوره بنی امیه همه ظواهر اسلامی برقرار و محفوظ بود، نمازهای جماعت و نماز جمعه برقرار بود، صدای اذان بلند بود و حتی گسترده تر از دوره پیامبر(ص)، حج برگزار میشد منتها محتوای اسلام یعنی عدالت و رعایت حقوق مردم و آنچه اسلام برای آنها ظهور کرد، وجود نداشت. مردم عادی نمی فهمیدند که از اسلام تنها پوسته ای مانده و هسته و محتوا از بین رفته است، ولی امام و پیشوای جامعه است که متوجه می شود روح اسلام وجود ندارد و اگر ادامه پیدا کند اثری از اسلام نخواهد ماند، لذا قیام را ضروری می بیند و وارد میدان می شود یعنی یک رشد و بینش نیرومندی در این قیام وجود دارد و نشان می دهد که این واقعه یک حماسه مقدس بوده است.
* استاد مطهری در جلد اول کتاب حماسه حسینی اشاره می کنند که «در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا هزاران تحریف وارد کردهایم که بازخوانی و بازگویی آنها چندین جلد کتاب خواهد شد. سپس در دو سرفصل به تحریفات لفظی و معنوی حادثه عاشورا اشاره می کنند. خلاصه ای از تحریفاتی که ایشان معتقد بودند در حادثه عاشورا وارد شده را بفرمایید. و اینکه امروز چقدر این تحریفات ادامه دارد و چرا حادثه عاشورا این چنین در معرض تحریفات مختلف قرار می گیرد؟
در بخشی از کتاب «حماسه حسینی»، شهید مطهری به مساله تحریفاتی که در حادثه کربلا ایجاد شده، می پردازند و توضیح می دهند که تحریف به چه معناست و سپس می گویند که تحریف گاهی در سخن یک فرد عادی صورت می گیرد که چندان مهم و خطرناک نیست تا یک حادثه بزرگ اجتماعی که می تواند برای جامعه درس باشد تحریف شود و دیگر آن کارآیی را نداشته باشد. استاد مطهری می گوید که در حادثه کربلا تحریفات لفظی و معنوی صورت گرفته. ما هدف امام حسین(ع) را به گونه دیگری معرفی کردیم. ایشان بیان می کنند که در این مساله توده مردم نیز مسئولیت دارند و اینطور نیست که این مسئولیت صرفاً متوجه خواص و علما و گویندگان باشد بلکه خود مردم هم مسئولیت دارند که اگر روضه دروغی می شنوند و می دانند که دروغ است باید نهی از منکر کنند و بعد هم وقتی مجلسی برگزار می کنند، اینطور نباشد که صاحب مجلس خیلی تمایل داشته باشد که حتماً در مجلس گریه و زاری در اوج باشد. استاد مطهری معتقدند که چنین تفکر و رویکردی موجب جعل داستانها و روضهها میشود. وقتی صاحب مجلس این چنین تمایل نشان دهد که باید در مجلس گریه و شیون بسیار باشد، منبری هم داستان و جمله ای جعل و بیان می کند تا بتواند رضایت صاحب مجلس را کسب کند!
به همین دلیل استاد مطهری تأکید می کنند که در چنین شرایطی مردم مسئولیت دارند که با عملکرد خود مانع از تحریفات حادثه عاشورا شوند. البته قطعاً علما هم مسئولیت دارند که از تحریفاتی که در حادثه عاشورا ایجاد می شود جلوگیری کنند نه این که سوار بر این موج شوند، بدین ترتیب که اعلام کنند در کدام موارد و موضوعات داستان های دروغ و جعلی وارد شده است؛ دقیقاً همان اقدامی که شهید مطهری انجام دادند؛ ایشان می گویند که اولین بار مرحوم میرزا حسین نوری این کار را انجام داده و کتابی به نام «لؤلؤ و مرجان» نوشته و همه تحریفات و جعلیاتی را که درباره حادثه کربلا نقل می شود را ذکر میکند و علمای امروز نیز باید این اقدام را انجام دهند.
به عنوان مثال تحریف داستانی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) و مادر ایشان مبنی بر اینکه گفته می شود لیلا مادر حضرت علی اکبر(ع) در کربلا حضور داشتند و وقتی حضرت علی اکبر(ع) میخواستند به میدان بیایند بسیار بی تابی می کردند و امام حسین(ع) به ایشان گفت که به خیمهای برو و موهای خود را پریشان کن و از خداوند بخواه که شهید نشود و او هم چنین کرد و سپس شعری خواند که اگر پسرم سالم برگردد از کربلا تا مدینه را ریحان میکارم؛ که محروم میرزا حسین نوری می گوید همه این مطالب دروغ است و اساساً لیلا مادر حضرت علی اکبر(ع) در کربلا حضور نداشته و این شعر مربوط به داستان لیلی و مجنون است و ربطی به این موضوع ندارد.
یا مساله عروسی حضرت قاسم(ع) که عده ای می گویند امام حسین(ع) در همان بحبوبه مبارزه در روز عاشورا، گفتند که میخواهم عروسی قاسم(ع) را ببینم، لذا ظاهری بسازیم و عروسی برقرار شود، داستان های دروغی که گاهی در عزاداری ها بیان می شودو حضرت قاسم را نو داماد می دانند که اصلاً واقعیت ندارد.
مطلب مهم اینکه اساساً حادثه کربلا به وسیله راویان بسیار معتبری نقل شده. راویان مانند یک خبرنگار در صحنه حضور داشتند و وقایع را دقیقاً نقل کردند. اهل بیت امام حسین(ع) در صحرای کربلا حضور داشتند و بعدها شرح ماوقع دادند. بنابراین اصلاً نیازی به جعل داستان و دروغ نداریم، همان نقل های معتبر برای ما کافی است و اگر کسی روحش با روح امام حسین(ع) هماهنگ شود، یک قطره اشک هم که از چشمان او جاری شود، کافی است. اشکی که از روی فهمیدن و هماهنگی روح انسان با امام حسین(ع) پیدا شود، ارزش دارد و بعدها در عمل ما مؤثر خواهد بود، نه اشکی که با دروغ احساسات را تحریک کنیم و گریهای انجام شود و دوباره به دنبال کارهای خود برویم. اکثر مردم در مجالس امام حسین(ع) عزاداری میکنند، اما بعد از آن، تخلفات، تقلبات، اختلاس ها، دزدی ها، دروغ ها و غیبتها سر جای خود باقی است. این امر نشان میدهد که عزاداری های ما به نحو درستی انجام نمیشود و ما باید اصلاحاتی در این زمینه انجام دهیم.
* همانطور که اشاره کردید حادثه کربلا چنان سوگوار است که برای افزایش شدت غم و اندوه، نیازی به اضافه نمودن داستان هایی تحریف گونه نیست. به نظر شما چه دلیل و عواملی موجب می شود که در دوره های مختلف شاهد تحریفات متعددی در حادثه عاشورا باشیم؟
استاد مطهری بیان می کنند که این مساله دو عامل عمومی دارد که در همه حوادث تاریخی وجود دارد و باعث تحریف می شود، یکی اغراض دشمنان است؛ دشمنان برای اینکه واقعه به نتایج خود نرسد، هدف های آن حرکت را به نفع خود تحریف می کنند. عامل دوم تمایل بشر به اسطورهسازی است. به عبارت دیگر برخی ملت ها تمایل دارند که از قهرمانان خود اسطوره بسازند و بشری را از حد بشریت بالاتر ببرند. بنابراین داستان های دروغ درباره آنان می سازند؛ این موارد موثر بوده که تحریفاتی در حادثه کربلا ایجاد شود. ولی شهید مطهری می گویند که یک عامل خصوصی نیز در تحریف حادثه عاشورا موثر بوده و آن اینکه ائمه اطهار(ع) توصیه کردند که «این حادثه را بسیار بزرگ بدارید و بسیار یاد کنید تا همیشه زنده بماند و برای جامعه اسلامی درس باشد» لذا برخی بیان می کنند که چون ائمه چنین توصیه ای کردهاند ما میتوانیم از هر وسیلهای برای گریاندن مردم استفاده کنیم برای اینکه این حادثه را زنده نگاه داریم بنابراین دست ما باز است که چنین اقداماتی را انجام دهیم و در واقع استفاده از هر وسیله نامقدسی برای این هدف مجاز است؛ در صورتی که هدف ائمه اطهار(ع) این نبوده که ما با دروغ و جعل بخواهیم این حادثه را زنده نگاه داریم بلکه واقعیت این حادثه و هدف امام حسین(ع) باید زنده نگاه داشته شود تا روح ما با روح امام حسین(ع) پیوند خورده باشد.
دو تحریف معنوی نیز در حادثه عاشورا ایجاد کردند و آن این است که عده ای گفتند شهادت امام حسین(ع) و حادثه عاشورا کفاره گناهان امت است، امام حسین(ع) کشته شد که گناهان امت آمرزیده شود! شبیه آنچه درباره حضرت عیسی(ع) در میان مسیحیت وجود دارد که گفته می شود مسیح به صلیب کشیده شد برای اینکه کفاره گناهان امت باشد و زجری که کشید، باعث شد که گناهان امت او بخشیده شود و همین مساله انحرافی در دنیای مسیحیت ایجاد کرد که فکر کنند هر گناهی می توانند مرتکب شوند چرا که به خاطر به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح(ع) بخشیده می شوند. لذا برای حضرت مسیح به تعبیر عربی کلمه «فادی»را جعل کردند بدین معنا که او فدا شد برای اینکه گناهان امت بخشیده شود. عده ای قصد داشتند برای امام حسین(ع) نیز چنین تعبیری ارایه دهند. به عنوان مثال بیان می کردند که اگر برای امام حسین(ع) سینه بزنید همه گناهان گذشته شما بخشیده می شود. این مسایل واقعیت ندارد و دروغ است، نمی شود که کسی گناه کند و با چند دقیقه سینه زدن همه گناهان او بخشیده شود. بیان چنین موضوعاتی موجب انحراف مردم و کوچک شمردن گناهان و از بین رفتن ارزش عمل در اسلام می شود.
یا اینکه عده ای بیان کردند که امام حسین(ع) یک دستور خصوصی داشت که حتماً حرکت عاشورا را انجام دهند. در این صورت این حادثه نمی تواند قابل پیروی برای مردم مسلمان باشد به طوری که اگر کسی در این شرایط قرار گرفت، اقدامی مشابه امام حسین(ع) و یاران ایشان در حادثه عاشورا داشته باشد. این رویکرد نیز یک تحریف معنوی است که در این حادثه ایجاد کردند و چنین چیزی حقیقت نداردچرا که اقدامات حضرت و یارانشان در حادثه عاشورا منطبق بر احکام کلی اسلام است. به هر حال امام حسین(ع) محاسبه کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که اگر قیام نکنند اثری از اسلام باقی نخواهد ماند. بنابراین برای همه ما باید درس باشد و هر وقت به چنین شرایطی رسیدیم، از امام حسین(ع) و حادثه عاشورا الگوبرداری کنیم و تحت تأثیر اینگونه تحریفات قرار نگیریم.
* بنابراین معتقدید که همچنان تحریفات حادثه عاشورا ادامه دارد و در هر دوره ای شکل و شمایل آن متفاوت شده و می شود؟
بله؛ در حال حاضر نیز تحریفات به شکل های دیگری انجام می شود. گاهی داستان های جعلی نقل می شود و با اینکه گفته شده این مسایل حقیقت ندارد، باز نقل می شود. گاهی نیز در شکل سینهزنیها حرکاتی انجام می شود که خیلی با ضوابط اسلامی سازگار نیست یعنی به شکلی سینهزنی میشود که گویی افراد می رقصند در صورتی که حتی قبل از پیروزی انقلاب هم چنین نوع و حالتی از سینه زنی نبود. متأسفانه برخی از مداحان باب کردند که با آهنگ یک ترانه نوحه بخوانند. این اقدامات درست نیست و ما اصلاً نیازی به این کارها نداریم. اگر واقعیت داستان کربلا را بدون هرگونه جعل و دروغی بیان کنید، اشک انسان سرازیر میشود. واقعه کربلا واقعه اسرارآمیزی نبوده که بخواهیم داستان های جعلی برای آن بسازیم یا مردم را با حرکات عجیب وادار به هماهنگی و گریه کنیم. لازم است چنین رویکردهایی از بین برود و روحانیت در این زمینه موظف است. روحانیت نمی تواند این رویکرد و افراد را تنها نگاه کند و آنان را تأیید نماید، اما متأسفانه شاهدیم که روحانیت به چنین مسایلی ورود پیدا نمی کند و اکثریت آنان در این زمینه شجاعت لازم را ندارند. منظور شجاعتی است که شهید مطهری داشت و به صراحت گفت که بسیاری از داستان هایی که نقل می شود جعلی و دروغ است و نباید گفته شود؛ امروز نیز باید این عزاداری ها اصلاح شود.
یکی از مسایلی که شهید مطهری یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و یک ماه قبل از شهادتشان بر آن تأکید داشت همین اصلاح عزاداری ها بود و بسیار عجیب است که ایشان در آن برهه زمانی که ایام محرم هم نبود، تأکید می کند که یکی از اقدامات مهم و اساسی که باید انجام شود، اصلاح عزاداری هاست.
شهید مطهری بیان می کنند که باید عزاداری سنتی داشته باشیم و نباید روشنفکری کنیم که سینه زنی و زنجیر زنی ممنوع شود، اما باید صحیح باشد و شعارهای امام حسین(ع) زنده شود؛ شعارها نیز باید درست و حرکت بخش باشند و روح را زنده کنند و فقط مظلومیت امام حسین(ع) را نبینیم بلکه جنبه حماسی واقعه عاشورا را نیز بیان کنیم تا برای امروزمان مفید باشد.
* با توجه به شرایط فعلی کشور و موقعیت و وظایف مسئولان اجرایی، معتقدید که در حال حاضر کدام پیام امام حسین(ع) باید مورد توجه مسئولان دولتی و حکومتی و همچنین نمایندگان مجلس قرار گیرد؟
پیام کلی امام حسین(ع) زنده نگاه داشتن اسلام بود. امام تأکید داشتند که جامعه باید اصلاح شود و زیر بار ظلم نرود تا عدالت برقرار شود. معتقدم با توجه به شرایط فعلی کشور، پیامی از میان پیام های امام حسین(ع) که امروز باید بسیار به آن توجه داشت، مبارزه با ظلم، برقراری عدالت و نبودن تبعیض است. در کلمات امام حسین(ع) هم اشاره به این موارد وجود دارد، حضرت می فرمایند:«آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و به باطل عمل می گردد.»
* در موضوع مهمی چون حرکت و قیام امام حسین که پر است از پیام و عبرت، شاهدیم تنها چند اثر توانسته ابعاد حادثه عاشورا را ترسیم کند، از جمله اثر استاد مطهری و سیدجعفر شهیدی و… شاید انتظار این باشد که اثراتی چون حماسه حسینی بیش از این در حوزه و دانشگاه به چاپ می رسید، چرا دیگر امثال استاد مطهری نداریم؟
این شخصیت ها ستاره هستند و در هر دوره ای یافت نمی شوند بلکه هر دو یا سه قرن یک بار، چنین شخصیت هایی رشد و پرورش می یابند؛ شهید مطهری نیز یک شخصیت ویژه، خاص و استثنایی بود. لذا سوال درستی نیست که چرا افرادی مانند شهید مطهری نداریم چرا که برای ظهور مانند شهید مطهری باید استعداد ویژه ای در شخص و شرایط خاصی در جامعه و محیط تحصیل وجود داشته باشد و دوران تحصیل به خوبی طی و نیروی ابتکاری در شخص وجود داشته باشد تا شخصیتی مانند استاد مطهری بروز کند. طبیعی است که به این راحتی این اتفاق نخواهد افتاد. به عبارت دیگر انتظار بی جایی است که منتظر باشیم در هر دوره ای مانند شهید مطهری نمایان گردد.
* در مقام فرزند شهید مطهری، آیا تصمیم نگرفتید که این اثر را به زبان های مختلف ترجمه کنید تا در اختیار پیروان سایر مذاهب قرار گیرد و موجب شناخت بهتری از حماسه امام حسین شود؟
بنیاد علمی فرهنگی استاد مطهری به دنبال این کار هستند. البته کتاب «حماسه حسینی» در برخی از کشورها ترجمه شده است به عنوان مثال شنیدم که این کتاب در کشور لبنان ترجمه شده، ولی گاهی ترجمه ها دقیق نیست و ممکن است که به اصل مساله آسیب بزند یا در برخی از کشورها ممکن است که ترجمه بخشی از کتاب لازم نباشد. مثلاً در هندوستان خرافات بسیاری راجع به عزاداری امام حسین(ع) وجود دارد که اگر بخش تحریفات کتاب حماسه حسینی عیناً ترجمه شود و به هند برود، ممکن است که مردم این کشور عکس العمل خاصی داشته باشند. لذا باید بسیار حساب شده این کار انجام شود و مساله بسیار مهم در این موضوع،دقیق و روان بودن ترجمه است.