تاريخ انتشار: 05 ارديبهشت 1403 ساعت 02:10:05
مثنوی " علمدار بسيج " در وصف شهيد بزرگوار احمد دلاكه (دالکه) سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)

احمد دلاکه عزیزِ دل است

وصفِ صفاتش به زبان مشکل است

 

محوِ نگاه و سخن یار بود

بر سپه ناصره سردار بود

 

شیفته ی راهِ حسینی هم اوست

کشته ی میثاق خمینی هم اوست

 

میرِ علمدارِ بسیج احمد است

تا به ابد در دو جهان سرمد است

 

صف شکن لشکرِ دینِ مبین

یار ولایت نبود غیر از این

 

دشمنِ کفّار و منافق ستیز

در نظرش نور و سیاهی تمیز

 

آنکه عیان بود ، اسیر فساد

شور و خروشش همه دارد بیاد

 

یادِ خدا در همه احوال بود

فارغ از آن همهمه و قال بود

 

گوش به فرمان ولی بسته بود

وز رخِ زیبای جهان خسته بود

 

مردِ عمل بود در آن روزگار

دستِ تهی شاکرِ پروردگار

 

او ز کرم شهره ی بازار بود

مهر و وفا هر دو خریدار بود

 

یارِ ضعیفانِ زمین خورده اوست

در غمشان همره و افسرده اوست

 

وانکه ندارد گهری جان اوست

در رهِ حق تحفه ی دکّان اوست

 

حافظ گمنام عدالت گری است

نقلِ حدیث اش سخنِ دیگری است

 

چشمِ نترس و جگرِ شیر داشت

بر دو لبش نغمه ی تکبیر داشت

 

عشق بجانش شرر افکنده بود

ساعی ی جوینده ی یابنده بود

 

مونس و همراهِ مهاجر چه شد

رفت و به این سوی زمین خیره شد

تهران 1390/1/13

برگرفته از کتاب" ساقی مستان

 

  تعداد بازديدها: 156
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=99695
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.