تاريخ انتشار: 18 آذر 1401 ساعت 00:12:00
سیره سیاسی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها

قَالَ‌الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: اِنَّمَا یُرِیدُ‌الله لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.
فاطمه زهرا سلام‌الله علیها با یک بحران به نام "سقیفه" مواجه شد. افرادی جمع شدند و خواستند غدیر را انکار کنند. حضرت در مقابل آن‌ها چه کرد؟ می‌توانست گوشه خانه بنشیند و گریه کند، اما بلند شد و رفت و فتنه را افشا کرد و فریاد برآورد. "محمود بن لبید" می‌گوید: من روزی رفتم قبرستان بقیع، دیدم صدای گریه می‌آید. دیدم خانمی با چهار بچه نشسته و دارد اشک می‌ریزد. جلو رفتم، متوجه شدم فاطمه است. عرض کردم، دختر رسول خدا! این گریه شما ما را آزار می‌دهد و برای ما سخت است چرا گریه می‌کنید؟ حضرت فرمود: پسر لبید! دو مصیبت دارد مرا از پا درمی آورد، یکی فقدان پدرم رسول خداست. هر کسی که بمیرد، پس از چند وقتی مصیبتش کاهش می‌یابد، ولی از روزی که پدرم رسول خدا از دنیا رفت، روز به روز داغش برای من بیشتر می‌شود. دیگر، مصیبت ظلم‌هایی است که به امیر مومنان می‌شود. محمود بن لبید می‌گوید: گفتم، دختر رسول خدا! چرا پدر بزرگوارت قضیه ولایت امیرالمومنین را تمام و محکم نکرد تا خیال مردم راحت شود؟ وجود مقدس زهرای مرضیه فرمود: "یابن لبید هَلْ تظرَکَ اَبی عُذرٍ بَعْدَ غدیر"؛ پسر لبید! مگر پدرم برای کسی عذر گذاشت؟ محمود بن لبید می‌گوید: گفتم:‌ای دختر رسول خدا! درست است که پیغمبر فرمود، اما شاید مردم یادشان رفته باشد! چرا امیرالمومنین خودش بلند نمی‌شود و بیاید و از حق خودش دفاع کند و به مردم بگوید من امام هستم و این‌ها غصب کرده‌اند؟ فاطمه زهرا سلام‌الله علیها فرمود: پسر لبید! "مَثَلُ الامام مَثَلُ کعبه"؛ امام مثل کعبه است. مردم می‌روند سراغ کعبه، کعبه که سراغ مردم نمی‌رود، یعنی مردم باید سراغ امام بروند.
امام مشروعیتش با خداست، ولی مقبولیتش با مردم است. امام حسن علیه‌السلام امام بود، وقتی مردم یاریش نکردند، ناچار به صلح شد. موسی بن جعفر علیه‌السلام امام بود، اما وقتی مردم او را تنها گذاشتند، مگر چهارده سال گوشه زندان قرار نگرفت؟ امام شدن امیرالمومنین مشروعیتش با خداست، ولی مردم باید جمع شوند تا او بتواند حکومت کند. همین امام در جنگ صفین فرمود: آیا من ماموم شما شدم؟ شما دارید مرا می‌کشید! اینکه می‌گویید آقا صلح کن! ابوموسی اشعری را قبول کن! اینجا را بپذیر، اینجا را نپذیر! وای به شما! گویا من ماموم شده‌ام و شما امام! این است که حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌آید و در بقیع گریه می‌کند. این یک گام حضرت زهرا برای افشاگری فتنه گران سقیفه بود و در جاهای متعددی با سخنرانی به افشاگری برخاست.
یکی از نقش‌های زهرای مرضیه سلام‌الله علیها در جامعه آسیب شناسی و آسیب زدایی بود. در خطبه‌ای که در مسجد و نیز در جمع زنان مهاجر و انصار خواند، فرمود: می‌دانید شما چرا امیرالمومنین علیه‌السلام را کنار گذاشتید، چون از شیطان پیروی کردید: "وَ اَطْلَعَ الشَّیطَانُ رَاْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ"؛ شیطان شما را صدا زد و شما جوابش را دادید. حضرت فرمود: در شما نفاق بود، این نفاق را که تا پیغمبر زنده بود، مخفی کردید و اکنون آن را آشکار کردید. این را خوب دقت کنید! ما دو نوع نفاق داریم، یکی نفاقی است که در مکه وجود داشت و دیگری نفاقی بود که در مدینه به کار گرفته می‌شد. نفاق اول خیلی کم رنگ بود؛ زیرا نفاق بیمارئی است که در بستر جامعه دینی شکل می‌گیرد. در جامعه کفر منافق لازم نیست. چون نفاق بین دینداران رشد و نمو می‌کند، لذا نفاق در جامعه دینی شکل می‌گیرد. در مکه به این معنی نفاق نداشتیم. در مکه، آن طرف ابوجهل بود، این طرف رسول خدا. آن طرف جامعه کفر و این طرف جامعه مسلمان؛ بنابراین، مرزها روشن بود. قرآن کریم می‌فرماید: "مِنْ اَهْلِ الْمَدینَهِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ"؛ پیغمبر! این‌هایی که دور تو را گرفته‌اند بعضی‌هایشان منافقند. صریح قرآن است که: "لا تَعْلَمُهُمْ" تو ‌ای پیغمبر! آن‌ها را نمی‌شناسی. حالا چرا می‌گوید نمی‌شناسی؟ با این تذکر می‌خواهد بگوید، به صورت عادی نمی‌شناسی، والّا ائمه و انبیاء هر وقت اراده کنند چیزی را بدانند، می‌دانند. ما نمی‌گوییم آن بزرگواران علم غیب مطلق دارند، امّا این را می‌گوییم که هر زمان بخواهند، می‌دانند. اگر معصوم بخواهد دعایش مستجاب می‌شود و نیز اگر بخواهد، از زمان مرگش مطلع می‌گردد. این نکته به خاطر مقامی است که آن بزرگواران در پیشگاه خدا دارند. ولی به پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم می‌فرماید: شما این منافق‌ها را نمی‌شناسی.
برادران و خواهران گرامی! باید متوجه این نکته باشیم که نفاق در جامعه دینی صورت می‌گیرد و ما مبادا دارای این روش پلید باشیم. در مدینه "عبدالله بن عمیر" سر دسته منافقان است. او کسی است که در جنگ احد از جبهه مسلمان‌ها سیصد نفر را جدا کرد. سربازان اسلام هزار نفر بودند، سیصد نفر از آن‌ها را این مرد جدا کرد و لذا مسلمانان در جنگ شکست خوردند. این مرد کسی بود که مرتب می‌خواست مسلمان‌ها به جان هم بیفتند. منافق دیگر "ابوعامر" است. او رفت، پول قرض کرد و "مسجد ضرار" را ساخت به خاطر اینکه مسجد قبا را زمین بزند. دسته درست می‌کند تا دسته‌ها و صفوف را به اسم دین به زمین بزند. ابو عامر گفت: بروید مسجد درست کنید تا من امام جماعتش بشوم، پیغمبر هم بیاید آن را افتتاح کند تا مسجد قبا را زمین بزنیم. ببینید! این کار منافق است. منافق با مسجدسازی به جنگ مسجد و با کتاب دینی به جنگ کتاب می‌آید. منافق با ایجاد شبهه در کتاب، حدیث و دعا ذهن جوان شما را خراب می‌کند.
امیرالمومنین علیه‌السلام نامه‌ای نوشته است به محمد بن ابی بکر (این نامه در نهج‌البلاغه وجود دارد) می‌دانیم که محمد بن ابی بکر از یاران با وفای امام علی علیه‌السلام است. پسر خلیفه اول و برادر عایشه است. این مرد عالیقدر در جمل، امیرالمومنین را یاری کرد، و تا آخر عمر در دفاع از امام علیه‌السلام ایستاد. علی علیه‌السلام در این نامه نوشته است که: رسول خدا، حبیب من، حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم به من فرمود: علی جان من برای تو از منافق می‌ترسم، نه از مومن و مشرک. چون مومن معلوم است که دوستت دارد، مشرک هم دوستت ندارد. منافق معمولاً از کسانی است که نماز طولانی و روزه مستحبی دارد. ببینید عزیزان! خیلی باید حواسمان جمع باشد! پیغمبر صلی‌الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: اگر سه چیز در کسی باشد منافق است، ولو نماز بخواند و روزه بگیرد "ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً وَ اِنْ صَامَ وَ صَلَّ". یکی بد قولی به عهد و پیمان است. مثلاً! پیمان شکنی با خدا. "اِیاکَ نَعْبُدُ" می‌گوید، اما پول می‌پرستد. "مالِکِ یوْمِ الدِّینِ" می‌گوید، اما به یاد قیامت نیست. "غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ" می‌گوید، اما غضب خدا را با گناه بر‌می‌انگیزد. "وَ لاَ الضالِّینَ" می‌گوید، ولی با ربا، رشوه و حرام، در مسیر گمراهان قدم بر می‌دارد. شخصی آمد خدمت امام صادق علیه‌السلام و سوال کرد: چرا خدا در قرآن می‌فرماید "اَدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ"؛] دعا کنید تا من آن را اجابت کنم. اما ما دعا می‌کنیم و دعای ما مستجاب نمی‌شود! امام صادق می‌فرماید: خداوند در آیه دیگری می‌فرماید: "اَوْفُواْ بِعَهْدِی اُوفِ بِعَهْدِکُمْ"؛[ به عهدتان عمل کنید تا من به وعده‌ام وفا کنم. شرط قبولی دعا با لقمه حلال و اخلاص است. آیا شما عهدهای دینی خود را عمل کرده اید که من به عهدم وفا کنم؟ گفتم "اَدْعُونی"؛ من را بخوان. آیا واقعاً من را می‌خوانی یا اسباب مادی را؟ فرمود: "اَدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ" این مسلم است، اما ما به شرایط دعا عمل نمی‌کنیم و الاّ حتماً مستجاب خواهد شد.
نشانه‌های نفاق یکی خیانت در امانت، دیگری بدقولی و سوم دروغ است. وقتی منافق قول می‌دهد بدقولی می‌کند؛ و یا امانتی را به عهده می‌گیرد، خیانت می‌کند. امانت چیست؟ نماز یک امانت است. امیرالمومنین پس از اینکه سلام نماز را می‌گفت، دست‌هایش را بلند می‌کرد و می‌فرمود: این عبادت که یک امانت است را ادا کردم. الهی! اگر نقصی دارد خودت اصلاح کن. بیت المال، خون شهید، عالم و امام معصوم علیه‌السلام امانت است، لذا حضرت زهرا سلام‌الله علیها – در خطبه‌اش – فرمود: شماها نفاق داشتید وقتی پیغمبر از دنیا رفت "فَلَمَّا اخْتَارَ‌الله لِنَبِیهِ‌ دار اَنْبِیائِهِ، وَ مَاْوَی اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَهُ النِّفَاقِ"؛ نفاق را مخفی کرده و پوشانده بودید و پس از رحلت پیامبر خدا، نفاق را آشکار کردید. اگر کسی خواسته باشد ریشه‌های حادثه سقیفه را شناسایی کند بهترین سند، خطبه حضرت زهرا سلام‌الله علیها است.
یکی از عوامل سقیفه طبق فرمایش حضرت زهرا سلام‌الله علیها، پیروی از شیطان و دیگری، نفاق پوشیده‌ای بود که در زمان حیات رسول‌الله در میان امت مخفی بود و پس از آن عزیز آشکار شد. فکر نکنید سقیفه یک شبه درست شد و این گونه مسیر اسلام را کج کرد و در یک لحظه تصمیم گرفتند امیرالمومنین را کنار بگذارند. نه، روی آن، کار و برنامه‌ریزی شده بود. قبلاً افرادی به اطراف فرستاده شده بودند و زمینه سازی انجام گرفته بود. اگر می‌بینید حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌فرماید: علت سقیفه یکی پیروی از شیطان و دیگری نفاق است، عامل سوم را فاطمه زهرا سلام‌الله علیها در جمع زنان مهاجر و انصار ایراد کرد که در آن می‌فرماید: شما تحمل عدالت علی را نداشتید، زیرا علی علیه‌السلام اهل مسامحه نبود "نَقَمُوا منه" شما از امیرالمومنین دست برنداشتید مگر به خاطر سختی عدالتش. عزیزان این‌ها سیاست است، پس زهرای مرضیه سلام‌الله علیها یک سیاست گذار و سیاست مدار است و گام سیاسی دارد. این گام سیاسی چه در خطبه‌اش، چه در پیش‌بینی‌هایش از آینده و در بی‌اعتنایی به وضع موجود بسیار مشهود است.
اینکه در وصیت نامه امیر المومنین سفارش شده است خاکسپاریش در شب انجام گیرد، یک ترفند سیاسی است. اگر امیرالمومنین فرمودند خاکسپاریش در شب انجام گیرد، از ترس خوارج بود؛ چون خوارج خیلی خبیث بودند، و ممکن بود محل قبر مولا را پیدا کنند و جنازه را بیرون بیاورند. حتی تهدید کرده بودند که بدن حضرت را آتش می‌زنیم. اما در مورد حضرت زهرا این تهدید وجود نداشت، واقعاً عده‌ای در مدینه آمده بودند که در تشییع شرکت کنند. بالاخره خیلی از رحلت پیغمبر نگذشته و مردم یادشان نرفته که رسول خدا نسبت به فاطمه چه کلماتی را فرموده بودند، لذا خطر این نبود که جنازه حضرت زهرا مورد جسارت قرار بگیرد؛ اما با این وجود، فرمود: مبادا افراد ویژه‌ای بر بدنم نماز بخوانند. در شب به صورت مخفی مرا غسل، کفن و دفن نمایید. این خود یک وصیت سیاسی است و در آن بیزاری و انزجار از کسانی که حادثه غدیر را به بوته فراموشی سپردند تصریح شده است.
زندگی حضرت زهرا سلام‌الله علیها در جنبه‌های مختلف برای ما الگو است. به عنوان مادر در تربیت اولاد، به عنوان یک همسر در وفاداریش به شوهر، به عنوان یک دختر در علاقه مندی به پدر، به عنوان یک زن خانه‌دار که با فقر این خانه را می‌چرخاند، برای همه اقشار اجتماعی ما الگو است. برای بندگان متهجد خدا به عنوان یک عبادت کننده خالص خدا الگو است که با همه مشکلات، گاهی شب تا صبح به نماز می‌ایستاد و پاهایش ورم می‌کرد، از آن طرف هم به عنوان یک مدیر برای همه سیاست مداران می‌تواند الگو باشد. در خانه ننشست تا بگوید، من زن هستم، کاری از من برنمی‌آید! وقتی از بین در و دیوار برخاست، گفت: علی کجاست؟ مسجد آمد سخن گفت، زن‌ها آمدند عیادتش سخن گفت،‌ ام‌سلمه آمد سخن گفت، عایشه همسر پیغمبر آمد عیادتش اعتراض کرد و در افشا کردن فتنه کوتاهی نکرد. رفتار حضرت زهرا سلام‌الله علیها نشان می‌دهد که انسان بایستی مَشْی سیاسی داشته باشد. مشی سیاسی هم با مشی عبادی هیچ منافات ندارد. به این دلیل است که حضرت امام (ره) در تحریرالوسیله می‌فرماید: این‌هایی که می‌گویند دین بدونِ سیاست، نه دین را می‌شناسند و نه سیاست را. چون دین حدود دارد، تجارت دارد، قضاوت دارد، امامت دارد، برائت دارد، نفی سلطه کافر دارد، همه این‌ها می‌شود سیاست؛ راه‌های مختلف، احتجاج، سخنرانی، گریه، توبیخ، وصیت سیاسی، بی‌اعتنایی، راه ندادن به خانه حکایت از هوش سرشار و معرفت سیاسی ایشان دارد. با شیوه‌های مختلف به مسلمانان و به شیعیان تفهیم کرد که من مدافع امیرالمومنین و مدافع ولایت و اسلام هستم، شما نیز این گونه باشید.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 1039
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=94795
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.