تاريخ انتشار: 21 شهريور 1401 ساعت 22:14:01
ضرورت تحول در سیاست منطقه‌ای

سیاستمداران را در ادبیات سیاسی در یک تقسیم ‌بندی کلی به دو دسته تقسیم می‌کنند؛ سیاستمداران مستقل و سیاستمداران وابسته.
این دو دسته سیاستمدار در عرصه عمل تفاوت‌هائی با همدیگر دارند که یکی از آنها اینست که مستقل‌ها به آنچه خود تشخیص بدهند و به نفع کشور و مردمشان باشد عمل می‌کنند ولی وابسته‌ها هرچه اربابانشان دستور بدهند انجام می‌دهند. همین تفاوت است که مستقل‌ها را به سیاستمداران محبوب مردم تبدیل می‌کند و وابسته‌ها را از چشم مردم می‌اندازد، از پشتوانه مردمی محرومشان می‌کند و ادامه حکومتشان به اراده و تصمیم اربابانشان بستگی دارد.
در همین منطقه خودمان، رضاشاه پهلوی را انگلیس‌ها به قدرت رساندند و هنگامی که تاریخ مصرفش به پایان رسید او را به جزیره موریس تبعید کردند و پسرش محمدرضا را به جای او نشاندند. محمدرضا هم چون نوکر آنها بود، هنگامی که در مصاف با سران نهضت ملی و دولت دکتر مصدق دچار مشکل شد و به بغداد و سپس به اروپا فرار کرد، با یک کودتای انگلیسی-آمریکائی او را برگرداندند و تا سال 1357 که مردم با انقلاب اسلامی او را از کشور بیرون کردند، به فرمان اربابان خارجی خود عمل می‌کرد. آتاترک، صدام، حسنی‌ مبارک، زین‌العابدین بن علی، ببرک کارمل و افراد زیاد دیگری در کشورهای منطقه با وضعیت مشابه شاهان پهلوی به قدرت رسیدند و بعد از آنکه تاریخ مصرفشان به پایان رسید، با طراحی اربابانشان کنار گذاشته و به زباله‌دانی تاریخ سپرده شدند. تفاوت اساسی کارنامه این دو دسته نیز اینست که مستقل‌ها به کشور و ملت خود خدمت می‌کنند و غیر از همراهی با مردم، چیز دیگری در کارنامه‌شان ثبت نمی‌شود ولی وابسته‌ها غیر از خیانت به کشور و مردمشان مطلبی در کارنامه خود ندارند. این افراد علاوه بر خیانتی که به کشور و ملت خود می‌کنند مشکلاتی نیز برای ملت‌های منطقه به وجود می‌آورند که در مواردی موجب سقوط یک کشور و فاجعه برای مردم آن کشور می‌شوند.
تجاوز عربستان و امارات به یمن که اکنون در هفتمین سال قرار دارد و ده‌ها هزار کشته و مجروح برجای گذاشته و زیرساخت‌های این کشور را نابود ساخته و ملت یمن را دچار فاجعه انسانی بزرگ کرده، نمونه‌ای از اقداماتی است که به دستور اربابان آل‌سعود و شیوخ امارات صورت گرفته است. نتیجه این جنگ تاکنون تسلط رژیم صهیونیستی بر جزیره سقطری و فروش میلیاردها دلار سلاح آمریکائی، انگلیسی و اسرائیلی بوده که پول آن از جیب ملت‌های عربستان و امارات به جیب صاحبان زرادخانه‌های غربی و عبری سرازیر شده است. در این میان، رژیم صهیونیستی روابط خود با چند کشور عربی را نیز برقرار کرده و حداکثر بهره‌برداری را نیز به نفع قدرت تجاری و نفوذ نظامی و تبلیغاتی و امنیتی و اطلاعاتی و فرهنگی خود نموده است. درست در همین حال، همان اربابان که این فتنه را به راه انداخته‌اند به اعضاء شورای همکاری خلیج فارس دستور می‌دهند در ریاض اجلاس تشکیل بدهند و در بیانیه‌ای اعلام کنند ایران بپذیرد این شورا در مذاکرات هسته‌ای حضور داشته باشد، ثانیاً در یمن مزاحم آدم‌کشی‌‌های عربستان و امارات نشود و ثالثاً جزایر سه‌گانه تنب ‌بزرگ و کوچک و ابوموسی را به امارات واگذار کند و یا برای داوری به دیوان عالی بین‌الملل مراجعه نماید!
اینها همه دیکته‌های اربابان هستند که به بلندگوهای منطقه‌ای و بین‌المللی راه می‌یابند تا بر اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین و جنایات عربستان و امارات در یمن سرپوش بگذارند و ایران را در افکار عمومی اشغالگر و متجاوز جلوه دهند. تمام اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهند که جزایر سه‌گانه، ایرانی هستند و ادعای کهنه و نخ‌نما شده شورای همکاری خلیج فارس بی‌اساس است. جمهوری اسلامی ایران همواره در برابر این ادعا با تکیه بر منطق قوی ایستاده و آن را رد کرده است ولی به نظر می‌رسد برای جلوگیری از نفوذ روزافزون صهیونیست‌ها در منطقه باید تحولی بنیادین در سیاست منطقه‌ای کشورمان پدید بیاید. با این تحول است که می‌توانیم همراه با تامین ثبات منطقه، نفوذ بیگانگان را نیز قطع نمائیم.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 441
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=94059
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.