تاريخ انتشار: 15 شهريور 1397 ساعت 23:01:03
شرح مدیریت رفاقتی!

عنصر و مولفه «قدرت-مدیریت رفاقتی» جایی در میان تحلیل‌ رویدادهای کشور ندارد-یا بسیار کم دارد، ولی به وفور در میان شخصیت‌های سیاسی و ساختار مدیریتی این موضوع نمایان است. اشخاصی که به دلیل هم محله بودن، سابقه دوستی، آشنا شدن در دوران درس و مشق و دانشجویی و به علت همین آشنایی‌ها به مراتب بالای مدیریتی رسیده و بعضا در کنار شخصیت‌های اهل قدرت همیشه حاضر و نظرات و ارتباطات دوستانه همین افراد در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی نقش بازی کرده است.

در قدرت رفاقتی؛ قدرت، مسئولیت و مدیریت رفاقتی، براساس دوستی و آشنایی چندین ساله شکل می‌گیرد. در این نوع مسئولیت، فردی که در مقام مدیر قرار می‌گیرد به فرد، شخصیت، جریان سیاسی و حتی مردم پاسخگو نیست و تنها به جواب دادن به فرد بالادستی فکر می‌کند چرا که خوب می‌داند جایگاه فعلی او برآمده از دانش‌اندوزی، کسب دانش مدیریت و تجربه انباشته شده طی سال‌های متوالی نیست. از همین‌رو تنها به فکر جذب نظر مدیر ارشد است؛ در اینجا دوست قدیمی نقش مسئول بالادستی را دارد و او تنها به جلب رضایت وی اندیشه می‌کند.

از نگاه برخی مدیران، قدرت رفاقتی و مسئولیت بخشیدن به دوستان سابق به دلیل نیافتن شخصیتی مناسب برای این مقام کاملا قابل توجیه می‌َشود، سخنی که نشان می‌دهد این افراد برای کشف گزینه بهتر بیش از آنکه در میان متخصصان و کاردانان جستجو کنند حلقه کشف خود را به افراد شناس محدود کردند و همین امر باعث می‌شود به سراغ سایر گزینه‌ها و افراد متخصص نروند.

در اینجا هزینه‌های تحمیل شده به بیت‌المال، شهروندان و حتی بخش‌های سازمانی از قبل واگذاری پست رفاقتی به چشم مدیریت ارشد نمی‌آید و ناخواسته شاهد شکل گرفتن ارتباطات مدیریت رفاقتی در ساختار قدرت هستیم. ارتباطی که بیش از آنکه بهره‌ور، سودساز برای سیستم و بازسازی کننده ایرادهای درون سازمانی باشد، فراهم کننده هزینه‌های غیرضروری خواهد بود. مسئله اعتماد به ساختار، اشخاص فعال در سازمان‌ها و کارمندان تنها بخشی از مبحث مربوط به اعتماد است و در یک بحث کلان مدیریتی چنین دغدغه‌ای محل دلهره نیست، ولی مدیران با همین توجیه و نبود افراد معتمد بیش از آنکه دغدغه حل مشکلات ساختار و اداری را داشته باشند، ‌کلیت مباحث را به کلیدواژه اعتماد فرو کاسته‌اند.

مهمتر اینکه، هنگامی که شرح وظایف مدیران میان دستی و کارمندان ارشد درون یک سازمان تعریف شده باشد و جایگاه افراد به ‌وسیله سنجش دانش و تخصص به افراد واگذار شده باشد، نگرانی اعتماد به حاشیه خواهد رفت. ولی مدیریت رفاقتی تمام این امور را به هیچ می‌گیرد و با توسل جستن به ایرادها و طرح موضوعاتی غیرقابل لمس برای دیگران از جمله فربه کردن نبود-کمبود اعتماد، همچنان با انتصاب‌های دوستانه-واگذاری قدرت رفاقتی، خواسته‌های خویش را پیش می‌برد.

جنجال‌های به راه افتاده درباره واگذاری یکی از نشریات کشور، انتصاب مدیران ارشد در سازمان‌های دولتی-خصوصی، دفاع تمام قد شماری از مدیران ارشد از معاونان سابق خود با وجودی که خطاکار بودن آنان در دادگاه اثبات شده، عزل و نصب‌های نابهنگام در دانشگاه و. . . را می‌توان به عنوان جدال معتقدان قدرت-مدیریت رفاقتی و مخالفان آن نام برد. فرجامی که تا مادامی دوستان بی‌دانش بر صدر تکیه بزنند همچنان در بخش‌های مدیریتی شاهد آن خواهیم بود.

*بهارنیوز

  تعداد بازديدها: 1298
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=81081
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.