تاريخ انتشار: 15 خرداد 1397 ساعت 11:57:22
وقتی از تو می گویم...صبرم کمی کم است

وقتی از تو می گویم، چندان مهم نیست که می شنود و که می خواند. از تو گفتن خود شیرین است. 

بگذار آن دیگری ابرو در هم کشد، یا آن یکی از نام تو بر خود بلرزد. من با نام تو بزرگ شده ام. 

برخی نام تو را بهانه ی تخریب اهل بیتت کرده اند. از تو می گویند تا انتقام تو را از نزدیکانت بگیرند. اما بگذار نام تو را بر زبان جاری کنند، نام تو از هر زبان شیرین است؛ از هر گلو شنیدنی است. 

آنانکه ١٤ خرداد ٨٩ در لباس دوست از پاره تنت انتقام گرفتند، کجایند؟ «انتقام گیرندگانِ امروز» هم چند صباح دیگر به آنها می پیوندند. خیالم از دست قدرت روح اللهی ات راحت است. فقط صبرم کمی کم است. 

سید احمد که رفت، به خیال خام، خیالشان آسوده شد اما امروز هم در پیر و جوان نام تو بر زبان جاری است، نقش تو در خاطر این انقلاب ماندنی است. 

دیروز خامنه ای از خمینی گفت؛ از بزرگی اش، از شکوه و جلال اندیشه اش. همه از تو می گویند؛ از روزهای خوب با تو بودن. 

استقامتت که با مردمت معنا می شد، خلوصت که با صداقتت عجین بود، زهدت که به ریا آلوده نبود، فریادت که با صلابت علوی بر سر دشمنان ملت ایران فرود می آمد. خنده ات که در جان مردم کوچه و بازار می نشست. سخنت که حرف دل همه بود. اصلاً تو «همه » بودی؛ نه!  «همه» در تو گم بودند. از اعماق روستا تا قلب شهرها، فقط یک صدا در ضربان قلب ها بود: خمینی. 

تو بودی، همه بودند. تو می نشستی، همه می نشستیم. می ایستادی، می ایستادیم. اصلاً ما از تو آموختیم که می توان هر رنگی را به رنگ خدا در آورد. هر کاری را برای خدا انجام داد. 

من در میان نام ها جز نام تو را نمی شنوم. فقط یک صداست که مرا تا اعماق آسمان ها می برد: «سید روح الله موسوی خمینی».

*جماران

  تعداد بازديدها: 1596
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=80265
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.