خواستم بدانم که چرا علی(ع) را دوست داری و از من متنفری؟

زن جواب داد: علی(ع) را دوست دارم چون عادل بود و با همه به طور مساوی رفتار می کرد، علی(ع) را دوست دارم، چون طرفدار ضعفا و بیچارگان است، علی(ع) را دوست دارم چون ... و از تو متنفرم چون بر خلاف علی رفتار می کنی.

 معاویه که شجاعت و جسارت زن را دید، خواست تا دل وی را به خود متمایل کند، به همین دلیل پرسید: آیا به چیزی احتیاج داری؟

دارمیه گفت: صد شتر می خواهم با شیر آنها کودکان قبیله را تغذیه کنم.

معاویه درخواست وی را پذیرفت و سپس گفت: امید دارم در قلب تو جای علی(ع) را بگیرم.

زن سیاه پوش فریاد بر آورد: چنین انتظاری نداشته باش، کسی که علی(ع) را دوست بدارد، نمی تواند معاویه را دوست داشته باشد.