تاريخ انتشار: 24 شهريور 1394 ساعت 17:15:27
یادى از دوران نوجوانى

یک دفعه هم آمدند یک محله‏ اى از خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند و ما هم جزء آنها بودیم که به اندازه ‏اى که مى‏ توانستیم حرکت بکنیم.

پرتال امام خمینی(س) ما در همان محلى که بودیم، یعنى خمین که بودیم سنگربندى مى‏ کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگى‏ ام. بچه شانزده، هفده ساله. ما تفنگ دستمان بود. تعلم تفنگ هم مى‏ کردیم. من بلدم الآن تفنگ ‏اندازى را. این اخوى ما بزرگتر از ما بود. ایشان تفنگ ‏انداز است. منتها حالا پیرمرد است. ما سنگر مى‏ رفتیم و با این اشرارى که بودند و حمله مى‏ کردند و مى‏ خواستند بگیرند و چپاول بکنند. هرج و مرج بود. دیگر دولت مرکزى قدرت نداشت. و هرج و مرج بود. قبل از این رضا خان بود. هرج و مرج و دولت مرکزى هم بدون قدرت. و همه جا. کاشان و این حدود قم و کاشان دست نایب حسین کاشى بود؛ «نایب حسین» ( یکى از یاغیان معروف منطقه مرکزى‏) و پسرش. [به‏] آن حدود ما هم حمله مى‏ کردند «زلقى ها ( گروهى از یاغیان اواخر سلسله قاجار و اوایل حکومت رضا خان‏) و نمى‏ دانم اینها حمله مى‏ کردند. و یک دفعه هم آمدند یک محله‏ اى از خمین را گرفتند.
و مردم با آنها معارضه کردند. و تفنگ دست گرفتند. و ما هم جزء آنها بودیم که به اندازه ‏اى که مى‏ توانستیم حرکت بکنیم.

منبع: صحیفه امام؛ ج‏11، ص 259

  تعداد بازديدها: 2107
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=66985
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.