تاريخ انتشار: 13 شهريور 1393 ساعت 03:57:32
حکایتی زیبا از مناظره امام صادق(ع) با نعمان

به گزارش شيعه آنلاين به نقل از باشگاه، روزى به همراه نعمان کوفى به محضر مبارک آن حضرت وارد شديم، حضرت به من فرمود: اين شخص کيست ؟

عرض کردم: مردى از اهالى کوفه به نام نعمان مى باشد، که صاحب راءى و داراى نفوذ کلام است.
حضرت فرمود: آيا همان کسى است که با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يکديگر قياس مى کند؟

عرض کردم: بلى.

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى؟

نعمان پاسخ داد: خير.

حضرت فرمود: کار خوبى نمى کنى، و سپس افزود: آيا مى شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ايمان باشد؟

جواب گفت: خير.

امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى؟
اظهار داشت: خير.

ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم: فدايت شوم، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم.

بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.

و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است که اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.

و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، که اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يکتا و بى همتا.
 

  تعداد بازديدها: 1705
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=61741
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.