تاريخ انتشار: 16 ارديبهشت 1390 ساعت 16:06:08
كاش آيد منتقم دركوچه ها

آسماني بر زميني ناله كرد

اين زمين بر آسمانش مويه كرد

هشت درب ز جنت زنجير شد

مستي شرب مدام تعطيل شد

گريه آمد جاي شادي در بهشت

ناله هم برجاي خوشحالي نشست

ضجه جان سوز از كروبيان

غالب آمد برجانسوزي دوزخيان

معني هستي ز دنيا كوچ كرد

عالم معنا ز معني پوچ كرد

مستي مستان ز سرهاشان پريد

عاشق و معشوق از هم مي رميد

كورت شمس ضحي تفسير گشت

شق شدن از وجه مه تعبير گشت

گرد شد كوه ها ز اين درد فراق

زهر شد كام شيرين و مزاق

ابرها  را بر زمين بودا دريغ

چون  همي گفتند دريغ است و دريغ

آخر اين غم نه بر سان غم است

مردن از اين غم ، هم كم است

آسماني از زمين ميشد جدا

خاك ناليد وگفت يا ربنا

فخر  را از من جدا كردي چرا

فخر نه،خود گرفتي هست را

بعد از اين كار من و نجواي من

زاري جان سوز دركوه و دمن

داد خواهم از علي عين القضاء

يازده گل بعد از او عين الوفاء

فاش گويم سر خود هرصبح و شام

داد خواهم  داد جويم بر بحر و بام

كاش آيد منتقم دركوچه ها

كاش شويد از رخم  درد و بلا

اي عزيز وصف ناپيداي غائبم

رخ فرو بستت ظلم ظالمم

اي حزين فاطمه جانها به قربان غمت

جان چه باشد كه كنم اندر غمت

اي امير اين زمان روحي فداك

دفن كردند آسمان را زيرخاك

قاب بردار از رخت از صورتت

تا همه بينند چشمان ترت

بركشان سيف عدالت درجهان

تا شهود ما شود سر و نهان

يا ولي الانتقام قدحان الوقت للعمل

اي ولي انتقام برخيز  علي خيرالعمل

                                                                 ميكائيل جواهري

 

 

 

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=497
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.