امام زين العابدين (ع) در دورانى زندگى مى كرد كه مردم، تسليم شهوت هاى خود شده بودند و راه و رسم حكام مسلط بر آنها را پيشه كرده بودند و از مفاهيم مكتب و اخلاق و آداب اسلامى فاصله گرفته بودند او اين امكان را نداشت كه بالاى منبر رود و در برابر اجتماع مردم به ارشاد و راهنمايى آنها و بيان مصلحت ايشان در پيشه كردن اخلاق و آداب و احكام اسلام بپردازد و آنان را از ظلم و جور ستمگرانى كه با رفتار زشت و طغيان خويش چهره اسلام را خدشه دار ساختند و تمامى ارزشها و مقدسات اسلام را زير پا گذاشتند و آزادي ها و حرمت ها را مورد تجاوز خود قرار دادند، برهاند، لذا به تبليغ اسلام پرداخت و مردم را به بازگشت به دين و قرآن و اخلاق اصيل خود فرا خواند و سيره پيامبرشان را مطرح ساخت تا الگوى خود قرار دهند و حكام را نيز به احقاق حق و اقامه عدل و انصاف محرومين و ستمديدگان فرا خواند و توجه همگانى را به آن چه كه بايد در حكام فراهم باشد و نيز وظيفه اى كه در برابر رعيت دارند و حقوق و وظايفى كه در ازاى فراهم ساختن امنيت و دادگسترى و حفظ و صيانت مردم و هر آن چه كه ضامن حفظ حق دولت از يك سو و حفظ كرامت و حق زندگى انسان از سوى ديگر، مىشود، گوشزد كرد.
امام زين العابدين (ع) همواره تلاش مى كرد تا مردم را على رغم تفاوت هاى طبقاتى و مقام و موقعيتى كه داشتند به مسئوليت هاى خود آشنا سازد و وظايفى را كه در برابر خدا و مردم دارند البته به شيوهاى جز آن شيوه هايى كه وعاظ و مرشدين و- قصه پردازان پى مى گرفتند، آشنا سازد به او شيوه گفتگو و راز و نياز با خدا و مناجات با او و جلب مهر و محبت و نيز ستايش او را طى شصت دعايى كه به صحيفه سجاديه شهرت يافته و فرزندش امام باقر (ع) و زيد بن على و افراد مطمئنى از ياران ائمه آنها را روايت كردهاند و از آن پس شيعيان حضرت مورد استفاده قرارشان داده و هم چنان نزد بزرگان شيعه، در شمار مقدسات به شمار مى رود و شب و روز و در نيمروز و نيمه هاى شب و به- هنگام نياز و هر فرصتى، همان دعاها را، بر زبان مى آورند.
و از جمله در يكى از دعاهاى مربوط به شبهاى رمضان در صحيفه سجاديه آمده است : پروردگارا، من با معصيت خويش، قصد مخالفت با ترا نداشتم و هنگامى نيز كه به معصيت پرداختم از آن رو نبود كه به تو شك داشتم يا تنبيه ترا دست كم مى گرفتم و يا به مجازاتت معترض بودم ولى نفس من، فريفته شد و در اين كار، گناه پوشانى تو، ياريم كرد و حال، چه كسى از عذاب تو نجاتم مى بخشد و اگر تو بندت را از من بگسلى، به كدام بند و ريسمان، آويزم، پس واى بر من هنگامى كه فرداى قيامت، به دست كم- گرفتگان تو گفته مى شود دست كشيد و راه خود گيريد و به ديگران گفته مى شود همين جا بمانيد نمى دانم بايد كه با دست كم گرفتگان بروم يا با ديگران بمانم؟ و در اين دعا مى فرمايد :
پروردگارا وقتى حجتم پايان مى گيرد و زبانم از پاسخ تو در مى ماند، بر من رحم كن، پروردگارا اگر ببخشايى چه كسى از تو در بخشيدن اولى است و اگر عذاب دارى چه كسى از تو در حكم راندن، عادلتر است، در اين دنيا بر غربتم رحم كن و به هنگام مرگ بر گرفتارى ام و در قبر بر تنهايى ام و در گور بر وحشتم رحمت آر و آنگاه كه بر جاى خود افتاده و دستان عزيزانم به اين سو و آن سوى مرا مى كشند مرا مورد رحمت خود قرار ده و آنگاه كه در غسل گاه، همسايه نيك من، به غسلم مى پردازد بر من تفضل كن و در وقتى كه جنازه ام به دست خويشان، بلند مى شود بر من شفقت كن و در آن خانه جديد و در گورى كه در آن قرار مى گيرم، بر غربت و وحشتم، رحم كن.
امام در دعاى براى خود و خانواده و برادران و همسايگان و همه مسلمانان مى فرمايد :
پروردگارا و سرورا! ترا به عزت و جلالت سوگند مى دهم كه اگر مرا به گناهانم مؤاخذه كنى من دست به دامان عفو تو مى شوم و اگر خبايثم را به رخم كشيدى كرم ترا مطرح مى سازم و اگر به دوزخم وارد كردى به دوزخيان عشق خود به ترا بازگو مى كنم، پروردگارا اگر تنها بر دوستداران و مطيعان خود، مى بخشايى پس گناهكاران به كه روى آورند و اگر تنها به وفاداران به خود، كرم روا مىدارى پس بدكاران به كه پناه آورند. خداوندا اگر مرا به آتش فرو فرستى با اين كار دشمنت شاد مى گردد و اگر به بهشتم اندازى پيامبرت شاد مى گردد و من به خدا سوگند مى دانم كه شادى پيامبرت نزد تو از شادى دشمنت، عزيزتر است، پروردگارا بصيرتى در دين خود، و فهمى در حكم خود و تفقهى در علم خود عطايم فرما و پرهيزكارى نصيبم گردان تا از آن از معصيت تو دور باشم.
پروردگارا من از كسلى و كاهلى و بزدلى و بخل و غفلت و قساوت و خوارى و مسكنت و فقر و فاقه به تو پناه مى برم و از نفسى كه قانع نمى گردد و شكمى كه سيرى نمى پذيرد و قلبى كه خاشع نمى شود و دعايى كه شنيده نمى شود و عملى كه فايده ندارد به تو پناه مى آورم، خداوندا تو در كتاب خود قرآن، عفو و بخشش خود را مطرح ساختى و به ما فرمان دادى تا از هر آن كس كه بر ما ستم روا داشت ببخشاييم و حال ما بر خود ستم روا داشته ايم حال بر ما ببخشا كه تو در اين كار، از ما اولى ترى.
منبع : زندگانی دوازده امام علیهم السلام ، هاشم معروف الحسینی ، مترجم محمد مقدس ، جلد دوم ، صفحه 171 تا 173 ، انتشارات امیر کبیر سال ۱۳۸۲